یادداشت احمدرضا کوکب

آتش بدون دود: اتحاد بزرگ
        باید از این به بعد، وقتی از نادر ابراهیمی چیزی می‌خوانم، یک قلم و کاغذ بگذارم کنار دستم تا چیزهایی که برای این یادداشت به ذهنم می‌رسد را بنویسم. در واقع، وقتی می‌خواهم درباره کل کتاب صحبت کنم، فقط بهت زده‌ام. چطور ممکن است؟ واقعا چنین کتابی چطور ممکن شده است؟
اول اینکه قهرمان‌های نادر ابراهیمی، هیچ کدام معصوم و کامل مطلق نیستند و اتفاقاً اصلاح و به‌روزرسانی می‌شوند. این را خیلی دوست دارم.
دوم (و شاید آخر!) اینکه، جداً به عشقی شبیه عاشقانه‌های نادر نیاز دارم و حتی شاید به نفرتی شبیه نفرت قصه‌های نادر. انگار چنین احساست واقعی و عمیقی، فقط مال قدیم‌ها است. در این زندگی مکانیکی و تنظیم شده‌ی ما، واقعاً چنین عشقی پیدا می‌شود؟ نمی‌دانم. اصلاً دل‌ها برای این حجم از احساسات پخته نیست. ما، تربیت شدگان نظام تربیتی معیار، کودن‌تر از آن هستیم که بتوانیم این طور عاشق شویم. این حسرت بزرگی است.
خیلی برای جلد بعد نگرانم. نگران اینکه به سرازیری بیوفتد. تا اینجا، هر جلد واقعا شگفتانه بوده و برگ جدیدی رو کرده که اصلاً فکرش را نمی‌کردم. خیلی می‌ترسم از اینکه دلم را بزند. خدا کند نادر کار را خراب نکرده باشد.
      
634

46

(0/1000)

نظرات

ملیکا

ملیکا

1403/9/15

خراب نکردن... تازه داستان اصلی توی دوره دوم کتاب و جلد چهار تا هفته... داستانی به‌مراتب زیباتر از گالان و سولماز، آق‌اویلر و ملان...

2

کاملا موافقم من خودم بعد خوندن متون آقای ابراهیمی دیدگاهم شبیه دیدگاه ایشون میشه و حتی قلم نوشتنم هم شبیه ایشون شده برای مثال چند متن نوشتم که خودم شباهت زیادی با قلم آقای ابراهیمی پیدا کردم که این متون با این عنوان ها هستند
(کینه نفرین خدا بر زمین است )
(و شاید ترس میوه ی گمشده جنگل اطمینان هست )
و دقیقاً همانطور که فرمودید درمورد عشق در این دوره 
انگار آقای ابراهیمی در کتاب هاشون از عشقی سخن گفتن که شباهت زیادی به عشق بچه ها دارد مثل یک شیفتگی مجذوب شدن 
عاشق شدن بدون طلب منفعت کردن از معشوق 
تنها عشق و احساس را در نظر گرفتن 
نه چیزی که در این جهان متجدد رواج یافته ادم های امروز در یک رابطه مشترک هر دو طرف دنبال منفعت و مادیات هستند لذت یک رابطه مشترک را با مادیات اندازه می گیرند نه با ارزش های قدیمی نه با درک نه با همدلی نه با ابراز محبت 
عمیقا برای دنیای امروز متاسفم که نمیتونیم  از طعم چیز های قدیمی مثل عشق و انتظار و صبر و همراهی، بهره ببریم واقعا اصالت هر ارزش و احساسی به فراموشی سپرده می‌شود و 
واقعا زندگی ما هم کم کم داره شبیه زندگی ربات ها می شود 

3

در تعجبم که چگونه یک مرد در نوشتن 
در اوج عمق این متن های نوشته شده رنگ احساس میبینی 
چقدر نسبت به چیز های جزئی کوچک و معمولی چه دیدگاه فلسفی و عمیقی داشته 
و چقدر استاد توصیف بودن  مثل وصف طراوت دست های یار و.......
توصیف به همه چیز روشنی و اگاهی میبخشد 
وصف زیبا ترین حالت یک آدم عاشق هست 

2

کودن تر از آن هستیم که بتوانیم  این طور عاشق شویم🥲☹🤌

2

به سرازیری نمی‌افته. جریانی که آلنی راه انداخته، قوی‌تر از اینه که به این زودی‌ها به سرازیری بیفته. ماجراجویی‌ها تازه شروع میشه!!!

3