یادداشت سید حسین مرکبی
1400/11/13
ابتدا لازم است شرح جلد قبل یعنی سال ۱۹۷۷ را بخوانید. خودم هم همین کار را کردم! ما حالا که در آینده ایستادهایم میگوییم لبنان از سال ۱۹۷۵ تا ۱۹۹۰ درگیر جنگ داخلی بود اما در سال ۱۹۷۸ تصور این است که جنگ تمام شده و با اصطلاحی به نام «حرب السنتین» مواجهیم. مناخیم بگین در انتهای سال گذشته طرحی برای حل همزمان موضوع لبنان و فلسطین ارائه داده است. طرحی با مفاد جداسازی جنوب لبنان و اختصاص آن برای اسکان فلسطینیان! همچنین اسرائیل را حامی مسیحیان معرفی کرده است که در لبنان و تمام خاورمیانه در اقلیتند و البته همپیمان شیعیان که مورد تجاوز مقاومت فلسطین هستند. چون مقاومت فلسطین پایگاههایش را در جنوب تخلیه نمیکند. بهانه یا دلیلش این است که اگر تخلیه کند، قبل از این که دست نیروهای بین المللی یا ارتش لبنان به آنجا برسد، اسرائیل اشغالشان خواهد کرد ولی ماجرا به همینجا ختم نمیشود و ذیل این شبهحکومت فلسطینیان در جنوب، تجاوزهای بسیاری به لبنانیها صورت میگیرد. امام موسی صدر علاوه بر نفی رسمی همپیمانی شیعیان با اسرائیل، جنایتهای اسرائیل را در حق مسیحیان داخل خاک فلسطین یادآوری میکند و همچنان اصرار میکند رئیس جمهور لبنان باید هر چه سریعتر سند وفاق ملی را ارائه دهد، سلطهی دولت تا مرزهای بین المللی بسط یابد و مقاومت فلسطین در لبنان بماند اما سلاحش را نسبت به داخل به کار نگیرد و ضمنا از خاک لبنان نیز برای پرتاب موشک استفاده نکند تا اسرائیل برای حمله به لبنان بهانه نداشته باشد. ایشان در یک مصاحبه میگوید طبق توافق قاهره فلسطینیان فقط حق دارند از مرزهای لبنان برای ورود به خاک فلسطین و انجام عملیات داخل فلسطین استفاده کنند، نه این که اجازه داشته باشند از خاک لبنان برای عملیات استفاده کنند. همچنین امام صدر در مورد ایدهی فتحلند میگوید فلسطینیان نباید رفتار اشغالگرانهی اسرائیل را تکرار کنند و اگر چنین کنند دیگر نمیتوانند اسرائیل را محکوم کنند. ضمن این که تابعیتدهی به فلسطینیها در هر کشوری غیر از فلسطین خود به خود به معنای پایان موضوع فلسطین است. امام صدر دور تازهای از سفرهای بین المللی خود را برای ایجاد اجماع بین المللی علیه شرایط آشفتهی جنوب لبنان آغاز میکند. نیمهی ماه سوم ۱۹۷۸ امام صدر در ساحل عاج است که خبر میرسد اسرائیل دست از حملات و بمبارانهای پراکنده برداشته و این بار با ۳۰هزار نیروی زمینی هجوم گستردهای را به لبنان آغاز کرده است. این حمله به بهانهی سرکوب مقاومت فلسطین و محافظت از اقلیتها صورت میگیرد. امام صدر سفرش را نیمهکاره رها میکند و به لبنان باز میگردد. شرایط از همهی سالهای گذشته سختتر است و این بار اسرائیل به صورت رسمی دست به اشغال آلوده. در همین حین، رئیس جمهور لبنان در اعتراض به اوضاع استعفا میدهد و امام صدر به شدت تلاش میکند وی را از این تصمیم منصرف کند. لبنان بیش از همیشه نیازمند همگرایی و وفاق ملی است. امام صدر با کامل اسعد، رئیس سابق پارلمان و فئودال شیعه، برای تسلیت فوت مادر وی دیدار میکند. روزنامهها مینویسند پس از تأسیس مجلس اعلا، این اولین دیدار امام و الأسعد است. شورای امنیت طی قطعنامهای از اسرائیل میخواهد به مرزهای بین المللی بازگردد و پایگاهها را به نیروهای چندملیتی بسپارد. اسرائیل در اجرای قطعنامه تعلل میکند و ترجیح میدهد امنیت بخشهایی را که از آن عقبنشینی میکند به دست نیروهای شبهنظامی بسپارد که از ارتش لبنان جدا شده و در اسرائیل آموزش دیدهاند. امام صدر در خطبهی نمازجمعهای پس از اشغال، از سیرهی حضرت علی بن الحسین (علیهما السلام) استفادهی جالبی میکند که تا به حال مثالش را ندیده بودم. ایشان میگوید وضعیت ما بسیار شبیه پس از کربلاست. نمیتوانیم وحدت ملی را در برابر دشمن خارجی به هم بزنیم اما اوضاعمان نیز اصلا خوب نیست. نباید هدف را عوض کنیم اما مجبوریم روش را تغییر دهیم، نباید از حق بگذریم و باطل را به رسمیت بشناسیم اما کشور نیز تحمل مقابلهی مستقیم داخلی را ندارد چون وحدت ملی تنها دستمایهی ما در مقابل دشمن است پس باید در عین حفظ وحدت به تضرع و تربیت و مقابلهی معنوی و بلندنظرانه و نرم و برانگیزاننده رو بیاوریم. تابستان ۱۳۵۷ شمسی است و انقلاب ایران در حال اوجگیری دوباره. امام صدر برای ادامهی سفرهای بین المللیاش راهی پاریس میشود و همانجا برای روزنامهی لو موند مقالهای دربارهی انقلاب ایران مینویسد با عنوان «ندای پیامبران». ۳۰آگوست، سه هفته بعد از چاپ آن مقاله، در حالی که افقی برای بهبود اوضاع لبنان به چشم نمیآید، امام صدر مصاحبهای میکند و در آخرین جملاتش میگوید:«بگذار در این شب رمضانی صراحتا به خوانندگان این گفتگو بگویم ما در لبنان دیگر چیزی برای از دست دادن نداریم… ولی برادران به فکر منابع، خاک و قدرت خودشان و میراث، دین، تمدن و ارزشهایشان باشند. به شما میگویم همهچیزتان در معرض تهدید است.» و بیتی حزین میخواند از شاعری اندلسی که از فتح اندلس به پادشاه زمان شکایت میکند. و پس از آن تا امروز دیگر هیچ خبری از سید موسی صدر در دست نیست.
1
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.