یادداشت سید علی مرعشی

                «نون والقلم»
داستانی جذاب از جلال ال احمد که به سبک قصه گویی های قدیم پدربزرگ مادربزرگ ها روایت شده و همین موجب حلاوت و شیرینی هرچه بیشتر آن گردیده است.
البته مضمون داستان بیشتر از فرم به چشم می آید که به ماجرایی می پردازد که کمی شبیه «قلعه حیوانات» است، داستان تسخیر شهری که سردمداران جدید آن با شعارهای جدید و‌ ضد حکومت قبلی کار را بدست گرفتند اما نهایتا پا جای همان دولت سابق نهادند و خود دچار تمسک به خشونت و سیاست ورزی به معنای مذمومش شدند.
تقابل دو‌شخصیت برجسته داستان یعنی «میرزا اسدالله» و «میرزا عبدالزکی» تماما نماد دو جریان فکری هستند که اولی روشنفکر و مصلحت اندیش و دومی فرصت طلب و ظاهربین.
گفتگوهای بین «طلاب»،«لوطی ها»،«روشنفکر»،«انقلابیون»،«مردم عوام»، و«حاکم قبل و خدمه اش» بن مایه ی اصلی حرف های جلال را در این کتاب دربر دارد،که نقد و بررسی هر کدام در این نوشته نمی گنجد.

در پایان مطالعه ی این اثر قابل تامل از این نویسنده ارزشمند وطنی را به دغدغه مندان عرصه سیاست،تاریخ و میهن توصیه می کنم.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.