یادداشت مریم برزویی

        پست که نمی‌تونم بذارم. گفتم بیام  ذیل عملیات احیا یه چیزی بنویسم به مناسبت جایزه جلال.
پارسال این جایزه قسمت عملیات احیا شد. انگار بیشتر از هروقتی دنبال زنده کردن و حرکت دادن و امید پراکنی بودیم، هرجایی که احساس می‌کردیم نفس یه جایی یه کسی یه مثلا کارخونه ای داره بند میاد.  
ولی امسال نمی‌دونم چرا رفتیم سراغ خاک‌ کارخانه. انگشت کشیدیم روی خاک کارخونه های وا رفته و شکست خورده.  چرا گرد و غبار پاشیدیم جای احیا!
ولی اون کارخونه جلال امسال، هرچی هم از کیفیتش بگن ساخته و پرداخته و مدیریت شده توسط خارجکی ها بود و ما ایرانی ها در حالت خوش بینانه اش، کارگر های خوشحال! 
ولی عملیات احیا با همه کم و کسری هاش ، نان بازوی خودمون بود و نشسته بودیم سر سفره خودمون به قول امام  روح‌الله
ان شاء الله خودمان سر سفره خودمان می‌نشینیم و نان پنیر خودمان را می‌خوریم. و ما لازم نداریم آن دستگاه‌های قدرتهای بزرگ را که ما دست بسته تسلیم آنها بشویم برای اینکه، یک پارک داشته باشیم، برای اینکه، یک عمارت کذا داشته باشیم...

منکر نکات مثبت خاک کارخانه نیستم در ترسیم فضای کارگری در ترسیم تاثیر سیاستهای غلط  اما چرا در روایت پیشرفت جاش میدیم 
الله اعلم!
      
42

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.