بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

یادداشت آرمان نوری

                بر عکس خیلی از هم سن و سالام عاشق درس تاریخ بودم اینکه درس تاریخی که در مدرسه ارائه می‌شد چه قدر کسل کننده بود و نیاز به حفظ کردن داشت برام مهم نبود من جوری عاشق زنگ تاریخ بودم که با یک نگاه کل کتابو از بر می‌کردم. 
16 سالگی، کتابفروشی انصاری در خیابان بوعلی مشغول بی هدف گشتن لابه لای کتابا بودم. چشمم افتاد به کتابی که تصویری از ناپلئون روی جلد آن بود همان را خریدم بدون اینکه بدانم چی هست. آن روزها به سرم زده بود که آخوند بشوم. اوقاتم در حجره با خواندن کتاب دزیره می‌گذشت زیر نگاه های سنگین، که این کار را کراهت و اتلاف وقتی که برای کارها و درس‌های مهم‌تر بود می‌پنداشتند. بعد فهمیدم به این نوع کتاب رمان گفته می‌شود. 
دزیره اولین رمانی بود که به طور جدی خواندم. از قضا اصلا انتخاب بدی هم نبود. کتاب ضمن روایت روان، نثر صمیمی، به صورت داستان اطلاعاتی تاریخی زیادی از دورۀ انقلاب فرانسه و ظهور ناپلئون می‌دهد و به طور موازی روایتی عاشقانه هم جلو می‌برد. ما با اوژونی شخصیت اصلی داستان و خانواده‌اش همراه نوشته‌های دفتر خاطراتش می‌شویم و با ناپلئون آشنا می‌شویم از زمانی که افسری جز بود تا وقتی که مرد قدرتمند اروپا شد، و زمانی که به عشق اوژونی خیانت کرد و  روزی که ستارۀ اقبالش خاموش شد و سقوط کرد. اوژونی که روزی به ملکه‌ای کشوری دیگر تبدیل شد. کیفی که از کتاب بردم مرا بیشتر به سمت رمان خوانی هل داد و به طور کلی با کتاب خوانی جدی آشنا کرد؛ . بنابراین خاطره‌ای خوش برام از خودش به جا گذاشت. بعد از مدتی هم فهمیدم فیلمی از روی آن ساخته شده. همان روزها از این کلوپ به آن کلوپ می‌گشتم دنبال فیلمی کلاسیک که کسی اسم آن را هم نشنیده بود. بعد از مدت کوتاهی شبکۀ وای فای و تلگرام فراگیر شد و چند سال بعد فیلم را از آن‌جا دانلود کردم.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.