یادداشت محمدرضا ایمانی

سرگذشت کندوها
        قصه «سرگذشت کندوها» دیگریِ «ماهی سیاه کوچولو»ست، که اگر چه سالها قبل از آن نوشته شده اما به مراتب جلوتر از آن است. چاپ اول کتاب حاضر مربوط است به سال 1333 و میشود تخمین زد که نوشتن داستان برای قبل از سال 32 و بریدن کامل جلال از حزب جریان سوم خلیل ملکی است. این تاریخ به ما نشان میدهد که جلال در هنگام نوشتن این داستان وضعیتی بینابینی داشته. از یک طرف این قصه پر است از استعاره‌های سوسیالیستی نظیر بازگشت به طبیعت (وضع نخستین؟! کمون اولیه؟!)، زحمتکشان و کارگران، دزدیده شدن محصول کار توسط مالک کندوها (سرمایه‌دار؟!) و ...؛ و از آن طرف جلالِ غربزدگی نیز در استعاره‌هایی مانند کندوهای پیش‌ساخته (در مقابل لانه‌سازی طبیعی)، تنبلیِ شهرنشینی و ... قابل مشاهده است. ترکیب این مضامین نشان دهنده آن است که اگر چه جلال هنوز از عقاید کمونیستی به طور کامل جدا نشده اما دیگر خام اندیشه‌های انترناسیونالیستی حزب توده هم نیست (که در استعاره بازگشت به وطن زنبورها با آن مقابله کرده) و همچنین مطالب کتاب غربزدگی هم در درونش در حال تکوین است.
پس سوژه کتاب سرگذشت کندوها سوژه‌ای چند وجهی است که در عین آگاهی درباره استثمار شدن توسط کندودار، استحمار شدن توسط مدرنیته را هم میفهمد و در عین دغدغه رهایی از چنگ ظلم، دغدغه بازگشت به وطن (خویشتن؟!) را هم دارد. همین چند وجهی بودن سوژه جلال است که این قصه را در مقابل ماهی سیاه کوچولو قرار میدهد که سوژه‌اش فقط به صورت تک وجهی تنها در حال عصیان کور است. 

نقل خاطرات بانو سیمین دانشور درباره این کتاب هم خالی از لطف نیست:
«برای تهیه مطالب سرگذشت کندوها چندبار زنبور زده باشدش خوبست؟ و چندبار با هم به کرج به دیدار کندوهای عسل رفتیم و خودش چندبار به دهات اطراف سرزده بماند. آخر سر میخواست در خانه کندوی عسل کار بگذارد که نگذاشتم. ترسم از آن بود که به فکر نوشتن داستان حیوان‌های بزرگ تر از زنبور بیفتد و خانه کم کم باغ وحشی بشود.»
غروب جلال/ ص ۱۰
.
بعد التحریر: در مصاحبه‌ای که در کتاب «از رنجی که میبریم» آمده، جلال تایید میکند که در این کتاب دغدغه‌اش بازگشت است اما تجربیات حزبی‌اش نیز بر او تأثیر گذاشته (چاپ اول/ ص ۷۸)
      
18

30

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.