یادداشت زهرا میکائیلی
1403/2/5
4.2
17
کتاب را اتفاقی از کتابخانه ی مدرسه امانت گرفتم. یک زنگ بیکار بودم و بچهها توی حیاط، هوا بارانی بود و دو تا معلم دیگر همراه بچهها بودند. از بیکاری و باران به کتابخانه پناه بردم و کتابی را که بارها و بارها تعریفش را شنیده بودم برداشتم. کمی خواندم و بقیهاش ماند برای شب. در کمتر از یک روز، وسط کارهای خانه، مهمانی شام، بچهی مریض و ویراستاری ترجمه خواندمش. درواقع بلعیدمش. (هرچند که بخاطر حضور جک و جانورها توی کتاب ترجیح میدهم نبلعیده باشمش) چقدر حاشیه رفتم. از خود کتاب چه بگویم؟ نویسندهاش لوئیس سکر است دیگر. واقعا انتظار دارید کتاب جذابی نباشد، با بچهها و آدمهای واقعی_ خیلی واقعی_ مهربانی و فرصتهای کوچکی که فقط خدا میداند سر راه هرکداممان چندتایش را گذاشته و ما ندیده گرفتهایم؟ کتابهای لوئیس سکر یادم میاندازند آدم بودن است که ارزش دارد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.