یادداشت محمدباقر حقانی فضل
مجموعه سه جلدی «هزار سال نثر پارسی» را حدود یک سال و نیم است که شبهای چهار شنبه در گعده دوستانهای میخوانیم. پای ثابتهای این گعده محمدسوری، من، مصطفامون، حسن اجرایی و رضا تاران هستند و اعضای پایلنگ آن را حدود ۱۵ نفر تشکیل میدهند که ساما، مصطفی سلیمانی، آراد خاصی، قاسم احمدی، حمیدرضا تمدن، علی آمرهای و علی مهجور کمتر لنگترند و مابقی که خیلی لنگند را نام نمیبرم. مجتبی راشدی یک چیزی بین ثوابت و پایگنگان است. عباس حائری را هم که علامه در بدایه دربارهاش گفته: «المعدوم المطلق لایخبر عنه». کتاب سه جلد دارد و از قرن چهار تا چهارده سعی کرده از هر متن مهمی که به فارسی نوشته شده، بخشی را برای مخاطب بیاورد. کشاورز برای هر یک از این بخشها مقدمهای به عنوان معرفی نوشته و تبار و داستان این نوشته را برای مخاطب بازگو میکند. کاری که کشاورز کرده کار ما را برای پیگیری نثر فارسی خیلی راحت کرده، چنانکه برای بخش شعر با این مشکل مواجیهم و هیچ شیر پاک خوردهای نیامده که یک کتاب شستهورفته برای ما آماده کند که شبهای چهارشنبه بخوانیم. با این حال حس من این است که کشاورز در انتخاب بخشها از کتابها تلاش داشته که بخشهایی را بیاورد که یا ضد شیعی است یا دستکم تعریف و تمجیدی از شیعه در آن نیست. مثلا فکر میکنم اگر کسی با رویکرد شیعی اگر میرفت سر وقت متون حتما بخشهای دیگری را برای ما انتخاب میکرد. دم کریم کشاورز و یاران چهارشنبههایمان گرم.
5
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.