یادداشت آتنا ثنائی فرد
1403/9/11
برگرفته از بخشی از کتاب: یه چیز خیلی ترسناک و شگفتانگیز، که زودگذر بودن زندگی رو خیلی خوب بهمون یادآوری کنه... :) میدونیم که تمدن بشری حدود ۶ هزار سال قدمت داره. ما تصور میکنیم خیلی مقدار زیادیه. توی این مدت، امپراطوریهای زیادی ظهور و سقوط کردهن و حتی «عصر باستان» و «قرون وسطی» و غیره داریم... حالا بیاید اینطوری بهش فکر کنیم که، حتی توی همان زمان خیلی قدیم که امید به زندگی کم بود، همیشه چند نفری بودهن که ۱۰۰ سال عمر کنن؛ و موقع تولد هرکدوم از این افراد هم بازم افرادی بودن که قبلشون به ۱۰۰ سالگی رسیده باشن. یعنی میتونیم زنجیرهای از زندگیهای صدساله رو تصور کنیم که تمام طول تاریخ رو پوشش میدن. و اینطوری، مثلاً تولد عیسی مسیح میشه حدودِ ۲۰ زندگیِ قبل. و صدر اسلام میشه ۱۴ زندگی قبل. و حتی دوران فراعنهی مصر فقط ۳۵ زندگی باهامون فاصله داره... :) و تمام زندگیهایی که برای پوشش دادن کل تاریخ بشریت نیاز داریم، ۶۰ تاست. مثل ۶۰ نفری که به مهمونی دعوتشون کنیم! و جالبه بدونید، هر ۱۰۰ سال فقط ۵۲۰۰ هفتهست. و بنابراین، ۶ هزارسال میشه فقط ۳۱۲ هزار هفته. کلِ تاریخِ بشریت چیزی نیست چیز ۳۱۲ هزارتا از این هفتههایی که خیلی راحت شروع و تموم میشن... و فقط حدود ۲ میلیون روز! :) و ۵۲ میلیون ساعت... کل تاریخِ تمدن بشر! همین ساعتهایی که چشمبههمزدنی تموم میشن و حتی متوجه گذرشون نمیشیم... و ما؟ چیزی نیستیم جز یک ذرهی ناچیز؛ «سوسویی کوچک و تقریباً هیچ»، توی دریای بیکران زمان. و گاهی باید به خودمون یادآوری کنیم که واقعاً تکتک این لحظاتِ ناچیز مهم هستن... برای تجربه کردن، برای در لحظه زندگی کردن؛ تمام این ثانیهها، دقایق، ساعتها، روزها و هفتهها...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.