یادداشت آمنه پازکی

پایان رابطه
        و اما گراهام گرین و پایان رابطه، هزاران حرف برای گفتن دارم و ندارم. اینکه چقدر راحت با جملات زیبا و تزیین شده در قالب تشکیک و نفی وجود پروردگار مضامین زشت و انحرافات اخلاقی خودشان را به خورد جامعه انسانی می دهند.
کتاب پر از زشتی است، مردی که به راحتی همسر مرد دیگری را می دزد، زنی که راحتتر تن به رابطه زشتی می دهد که هیچ توجیهی برایش ندارد شوهری که از هویج شلغم تر است در دفاع از ناموس و غیرت و در کل همه شخصیتهای این کتاب حال دل آدمیتت را بد می کنند. 
از لحاظ داستان نویسی با یک فضای چرک و تقریبا مجهول طرفیم فضا پردازی ها انقدر شفاف نیست که مخاطب با ان احساس راحتی کند.
نویسنده با ذکاوت هر چه تمامتر در پس و پیش کردن زمان داستان خلاها را پر کرده و با یک ترفند زیرکانه آن چنان مخاطب را گیج میکند که بیچاره از ترس گم کردن سر خط داستان به چیزهای دیگر فکر نمی کند.
انتخاب زاویه دید اول شخص مفرد برای القا کردن تفکرات و ایدئولوژی مبهم نویسنده برای پنهان کاری بهترین انتخاب بوده است....
در کل این کتاب را وقتی خواندید به خدا بیشتر پناه ببرید از شر هوای نفس و شیطان رانده 
      
12

17

(0/1000)

نظرات

برعکس، این کتاب تلاش شخصیت هایی را برای یافتن خدا نشان میدهد. انسان هایی که در آغاز آشنایی با آنها خداناباور هستند و برآن اصرار دارند اما رفته رفته به وجود خدا یقین پیدا می کنند، کم کم احساس نیاز می کنند که خدایی برای پناه بردن به او باید وجود داشته باشد. 
سارا نمونه شخصی است که توبه اش مورد پذیرش قرار میگیرد و بارها از پناه بردنش به آغوش دین و خدا در کتاب گفته می شود. شخصیت سارا در این کتاب مصداق این اعتقاد مسلمان هاست که اگر کسی توبه کند مانند روزی که از مادر زاده می شود پاک خواهد شد. درباره شخصیت همسر سارا هم میشود گفت مردی است که وقتی متوجه ماجرا می شود که کار از کار گذشته و بهتر میبیند همسرش را ببخشد، چرا که سارا در حال مرگ است. 
اگر دقت کنید از یک جایی به بعد بارقه های نور و ایمان را خواهید دید، از آنجایی که توبه سارا پذیرفته شده و در قامت قدیسی ظاهر می شود که توانایی شفا دادن دارد. شفادادن چهره ی کشیش، و در آخر شفای روح نویسنده که همان ایمان آوردنش به خداست.
6

0

سلام و عرض ادب
بله شاید در نگاه لایه اول چنین تلاشی به نظر بیاد که البته نمیاد چون از زیر بناها چیزی گفته نمیشه و اینکه چرا این شخصیتها باید با وجود خدا مشکل داشته باشند و حالا اون مشکلات برطرف شده و دارن ایمان میارن اما مسئله اینه که شما نمی تونی در لجنزار گندم بکاری انتظار خوشمزه ترین خوراکها رو از این گندمها داشته باشی وقتی چیزی از پایه ویرانه یک مخاطب با یک ذهن آشفته از داستان چنین برداشتی نمیکنه و باز هم در پرانتز همه گناهان کبیره رو‌ شخصیتها مرتکب شدند که به خدا برسند یا در حین انجام به خدا رسیدند؟ 
عرض بنده در محتوای پنهان داستانه که ناخودآگاه روح و روان مخاطب رو بمباران میکنه وگرنه بله از نظر داستان نویسی کناب خوب و بی نقصی بود نسبتا.خیلی هم ظریف یکی به نعل میزنه و یکی به میخ  

0

یه نکته در مورد همسر سارا اینکه این مرد از ابتدا هم می دونست زنش مرتکب خیانت میشه هم ابتدای داستان مشخصه و هم  پایان داستان نویسنده به این موضوع کاملا نامحسوس اشاره میکنه فقط چون خودشو در مقابل اون زن کم می دیده باهاش زندگی مسالمت آمیز داشت 

0

سلام و احترام
چند نکته:  

0

به نظرم با این نگاه مجبور به خواندن گراهام گرین نیستید واقعا.
1

1

سلام و عرض ادب متاسفانه مجبورم چون باید چیزی رو یاد می گرفتم و البته از قبل داستان کتاب و می دونستم نه اینکه همینجوری انتخاب کرده باشم 

0

ببخشید که من اینجا جواب میدم چون پایینتر امکانش نبود. اتفاقا اون لایه های پنهان داستانه که مشکله نه ظاهر. حتی در ظاهر هم مسیحیت واقعی خیانت و روابط نامشروع رو قبول نداره. سارا تنبیه نشد و از گناهش توبه نکرد فقط چون می خواست اون مرد زنده بمونه امتحان کرد ببینه خدا جواب میده یا نه که البته ذات باری تعالی برای همه بندگان رحمانه و با نظر لطف به اونا نگاه میکنه که این شامل خود منم میشه و کسی از انسانهای معمولی مبری از گناه و غفلت نیست اما مسئله اینه که شما تلنگری هم اگر میبینید در داستان در جهت اصلاح نیست به صرف توبه کردن زبانی باشه که همه جنایتکاران تاریخ هم موقع مرگ توبه کارن  آیا در توبه نباید جبران کرد ایا نباید قلبا و جسما پشیمانی را جبران کرد؟ زن داستان فقط جسمشو دور کرد کجای باطنش از یک رابطه نامشروع فاصله گرفت؟ کمااینکه این زن قبل و بعد هم با کسان دیگری وارد رابطه شده بود بازم دم بندریکس گرم که به عنوان مرد خودداری بیشتری داشت هیچ کدام از اینها تا پایان داستان نه شرعا نه اخلاقا از کاری که کردن پشیمان نشدن حالا اثبات وجود خدا این وسط چه دردی دوا میکنه وقتی خدا فقط یه خدای گوگولیه که ما هی گناه کنیم اون ببخشه؟ 
نه انچه من باید در لایه های ظاهر و باطن میدیدم دیدم شما همین کتاب با جنایت و مکافات و سقوط یک فرشته مقایسه کنید کسی که بابت گناهش پشیمانی نداشته باشه و درصدد جبران نباشه به یک خدا که هیچ هزارتا خدا هم دردی ازش دوا نخواهد کرد‌.
با این حال نظر شما برای من محترمه و با قسمتهایی از تحلیل شما موافقم. ما این کتابا رو‌ می خونیم تا بتونیم نگاه بازتری نسبت به مسائل داشته باشیم
1

0

درنهایت فقط میتونم بگم اینها همه زاوبه دید شماست و برداشت شما🙏🏻 

0