یادداشت motahare ghaderi
1401/10/14
این یکی دیگه زد تو ذوقم حقیقتا!! تمام کسایی که تو نوجوونیشون با هری پاتر زندگی کردن، عاشق رمز آلودی هاگوارتز و داستان هاش و چیزهای جادویی بودن. و من از همه بیشتر عاشق دونستن اون چیزایی که مربوط میشدن به کلاه گروه بندی و شمشیر گریفندور و راهروها و اتاق های مخفی و خوابگاه ها و تالار اسرار فوق العاده و آینه و اساس گروه بندی و نماد های هر گروه بودم. این چیزا تو خیالم داستانای عمیق و تو در تو و پرماجرا داشتن.اونوقت تو این کتاب اومده کلا 2 صفحه راجع به تالار اسررار نوشته !!!بدون هیچ چیز جادویی و داستان لبریز از خیالی!!!! اونم با چه لحنی!!! با چه نثر معمولی و پیش . پا افتاده ای دو جلد قبلی این مجموعه چون ماجراها برمی گشت به آدمایی که تو طول داستان باهاشون آشنا شده بودیم و توقع داستان پر طول و تفصیلی راجع بهشون نداشتیم مورد پسندم واقع شد. ولی این یکی؟؟؟!!! خب تو ذوقت میخوره اون شمشیر گریفندوری که همیشه تو ذهنت عجیب و جذاب جلوه می کرده رو یهو ببینی که نویسنده خیلی راحت و خوشحال میاد میگه که آره این یه بخش از ایده ش رو از شمشیر شاه آرتور گرفته و فلان جن ساختتش و تمام!!!! آخه چرا؟؟ یه ذره ماجرای جذاب قاطیش کردن مگه چه عیبی داره؟ اصلا مشکل اصلی من با این سبک مقاله نگارانه ی ماجراهای مربوط به لذت بخش ترین و مرموز ترین بخش داستان های دنیای جادوگری و هاگوارتزه ..آخه یه قصه ی پر و پیمونی چیزی.یه جور که آدم دوباره احساس کنه وارد یه ماجرای جذاب توی دنیایی شده که یه زمانی آرزوی بودن توش رو داشته. نمیخوام مقایسه کنم و اصلا جای مقایسه هم نیست ولی تالکین عزیز ماجرای حلقه نامرئی کننده رو از قصر افسون شده ی نسبیت می گیره اما عجب قصه ی اصیل و تو در تویی براش می سازه.سائورون رو چطور به هیئت مشاور خدعه گری در میاره که راز ساختن حلقه ها رو از دورف ها و الف های خاکستری یاد میگیره و چطور با رفتار های حیله گرانه ش راه رو برا اهداف شومش باز میکنه و این حلقه چه ماجرای اوریجینالی برای خودش پیش میاره. باز هم نمی خوام مقایسه کنم اما کلا یه فصل از کتاب سیلماریلیون مربوط میشه با ماجراهای دوران سوم و جنگ حلقه اون وقت همین یه فصل کوتاه میشه یه سه گانه ی شاهکار یا یه فصل دیگه ش که راجع به ماجراهای هورین و تورینه و اونقت باز این ازش یه کتاب دلنشین دیگه در میاد. یه همچین دنیای لبریز از شگفتی و اصیل و محکمی می سازه تالکین.که وقتی واردش میشی ستون هاشو محکم می بینی .میتونی بری کاملا توش قایم شی و هیچ چیز سطحی به نظر نرسه.انقد همه چی شارپ باشه و باور پذیر یا اصلا دارن شان.یه شخصیت جذاب و دوست داشتنی توی سرزمین اشباحش خلق می کنه به اسم لارتن کرپسلی.لارتن پر رمز و راز و کنجکاوی برانگیز به حال خودش رها نمی شه و یه چهارگانه بعد راجع بهش نوشته می شه که حالتو جا میاره.لبرییز از داستان و ماجرا .برای داستان خودش یه پیشینه ی پر و پیمون می سازه. ممن ترجیح می دادم خانوم رولینگ که ما رو دلبسته ی دنیای جادوگری خودشون کرده بودن یه ذره اهمیت بیشتری به خواننده ها و یا ارزش بیشتری به دنیای ساخته شده توسط ذهن خودشون می دادن و به جای این جسته و گریخته منتشر کردن ها یه مجموعه ی فوق العاده و اصیل و پر داستان دیگه رو شروع می کردن .خیلی از هوادار های هری پاتر این کتابا رو با این امید می خونن که دوباره بتونن همون هیجان دوره ی نوجوونی رو تجربه کنن ولی این کتابا سطحی تر از اونن که بتونن دوباره راه ورود به یه دنیای کاملا دور از این دنیا رو براشون باز کنن. به هر حال دست نویسنده س که چیکار کنه و لی من ترجیح میدم هرچی تو این کتاب خوندم رو لا فراموش کنم و همه چیز رو همون جور خیال انگیز در ذهنم متصور بشم
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.