یادداشت hatsumi

hatsumi

1402/03/04

                داستان در مورد مردی هست که وارد یک شهر میشه ،و در جواب مردی که ازش شغلش رو می پرسه میگه من یک نویسنده ام و مرد بهش میگه فکر میکنم اون مرد داستان خوبی داشته باشه،مادرش همین اطراف زندگی می کرد و اون خودکشی کرده،نویسنده تصمیم می گیره داستان اون مرد به نام چیک بنتو رو بنویسه ،که خودکشی کرده و تونسته یک روز دیگه با مادرش که فوت شده بوده بگذرونه،
فکر میکنم این کتاب برای همه مناسب هست چه اون هایی که کسی رو از دست دادن و چه اون هایی که تجربه سوگ نداشتن،متن کتاب خیلی ساده و روان بودمثل بقیه کتاب های میچ آلبوم .برای من که تجربه سوگ مادرم رو داشتم این کتاب خیلی دردناک ،گریه آور و در عین حال تسکین آور بود ،چون فهمیدم تنها من نبودم که اینقدر ناراحت و در سوگ باقی موندم ،جایی خوندم که نوشته بود سوگ وقتی تموم میشه که اندوه مرگ عزیزان تموم بشه و اندوه هیچوقت تموم نمیشه همونجوری که میچ آلبوم توی این کتاب نوشته بود ممکنه یه روزی با حال بد بیدار بشی و ببینی دلت مادرت رو میخواد،و اینکه با مردن آدم ها اونها تموم نمیشن اون ها از طریق خاطراتشون در وجود ما ادامه پیدا میکنن،دوست دارم از میچ آلبوم بخاطر این کتابش تشکر کنم و جایی از داستان که من گریه کردم رو اینجا میذارم شاید سال ها بعد بهش برگردم و یادم بیاد روزی با یک قسمت کتاب خاطرات خودم از روزی که مادرم رو از دست دادم برام زنده شد و گریه کردم ......
‌.

                    امیدوارم هرگز این کلمات را نشنوی. مادرت مُرد. آن‌ها با بقیه کلمات فرق دارند. بزرگ‌تر از آن هستند که در گوش‌هایت جا بگیرند. آن‌ها به زبانی غریب، سنگین و پرقدرت تعلق دارند که به یک طرف سرت کوبیده می‌شود، توپی خرد کننده باز و باز به طرفت پرتاب می‌شود، تا آنکه عاقبت کلمات در مغزت سوراخی ایجاد کنند که در آن جا بگیرند و با این کار تو را درهم می‌شکنند.
..

به کتاب بخاطر جایگاهی که از لحاظ احساسی در قلبم پیدا کرد پنج ستاره میدم،که کتاب ها دست آخر به حدی که احساسات ما رو تکان میدن عزیز شمرده میشن♥️⁦ʕ·ᴥ·ʔ⁩
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.