یادداشت zeinvzfh
1402/12/29
3.7
29
به نام خداوند رنگین کمان اوایل کتاب خیلی برام کسل کننده بود و هیجانی نداشت برام و یکنواخت داشت پیش میرفت اما بعد از قسمتی که کاستل پاشد رفت خونه اربابی از اونجا به بعد انقدر تند میخوندم که هی جمله ها رو جا مینداختم و مجبور میشدم پاراگراف رو از اول بخونم دو و نیم امتیازی که بهش تعلق نگرفت به خاطر افکار (شاید بیماری) کاستل که اذیتم میکرد بود به همراه یکنواختی و کسلی کتاب. تو دو و نیم ساعت به عنوان اختتامیه ۱۴۰۲ خوندمش. همش دلم میخواست کاستل رو خفه کنم با چرت و پرتای تو ذهنش چقدرم حق به جانبِ پررویی بود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.