یادداشت مصطفا جواهری
1402/2/30
«من همیشه فکر میکنم حادثه شکل یک قورباغه است. اولش تخم میریزد و بعد یواشیواش از تخم بیرون میآید.» سومین کتابی بود که از جمشید خانیان خواندم. حتما دوباره خواهماش خواند. خانیان، نوجوان و نوجوانی را درست میفهمد. و اگر راستش را بخواهید، این برایم عجیب است. اینکه آدمی پنجاه ساله انقدر خوب میتواند خودش را جای یک نوجوان جا بزند و بنویسد. این رمان یک ویژگی مهم دارد. آن هم اینکه هیچ جملهٔ اضافهای ندارد. یک مصداق داستانی خوب برای روایتِ «خیر الکلام ما قَلّ و دَلّ» است. من خیلی دوستش داشتم. اما احتمالا پسندِ همگان نباشد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.