یادداشت حسن حبیبی

                شاید تصورمون این باشه که هر داستانی از یه جایی شروع بشه یه جایی یه گره بیفته تو ماجرا و در نهایت به یک نتیجه ای برسیم آخر داستان. 
اما داستانای علی اشرف درویشیان اینجوری نیست.( حداقل این دو تا کتابی که من ازش خوندم). باید در خلال داستان چیزی که سعی داره بگه رو بفهمی. باید غرق بشی تو تک تک جملات، تک تک دیالوگ ها، باید با شخصیت های داستاناش گریه کنی، حتی اگه اونا خندیدن..
اما باید بگم ظرف این کتاب گنجایش این حجم از غم و بدبختی رو نداشت و فلاکت گاهی ازش لبریز میشد..
.
داستان آخری واقعا اذیتم کرد، هی یه صفحه میخوندم ازش یه ربع فقط بهش فکر میکردم که چرا؟ چجوری میشه انقدر سیاه بخت بود؟
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.