یادداشت Hossein
1401/8/3
3.2
14
<< من گنجشک نیستم>> به پایان رسید. حال عجیبی دارم؛ حالی ما بین یاس و امیدواری. کتاب حاضر از آن دست از حکایت هایی است که ساعت ها پس از به پایان رساندنش خیره ات می کند و تا مدت ها در فکرت جا خوش می کند. << من گنجشک نیستم>> تاباندن نوری بر روی افرادی است که مدت هاست فراموششان کرده ایم، انسان هایی که دست تقدیر باعث شده تا برای فراموش کردن عزیزترین نزدیکانشان به ساختمانی که روبه روی پادگان گلابدره است پناه ببرند. ساختمانی که "کوهی" (مدیرش) چنان با قانون های سفت و محکم خود آن را اداره می کند که در مخیله افرادش هم نمی گنجد؛ او تماس فیزیکی و حتی فکر کردن به جنس مخالف را برای این افراد منع کرده است. یکی از همین افراد "ابراهیم" است که مدتی پیش همسر و کودک درونش را از دست می دهد و خود با دستانش کودکش را به خاک می سپارد. تاثیر این مرگ باعث تولد فوبیای مرگ درون ابراهیم شده و با تشنج های گاه و بی گاهش زندگی را در بیرون و به دور از نظارت برای او غیر ممکن ساخته است. <<من گنجشک نیستم>> حکایتی تلخ ، اما خواندنی مستور است که تصویر انسانی را نمایش می دهد که نمی توان تحت هیچ شرایطه خاطره ها و احساساتش را از او گرف
0
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.