یادداشت مسعود بربر

                «بی‌کتابی»
محمدرضا شرفی خبوشان را اصلا نمی‌شناختم و این کتابش به راستی شگفت‌زده‌ام کرد. نویسنده به بهانه نقل ماجرای یک دلال کتاب و عوالمش در نسخ خطی، صحنه‌هایی از تاریخ مشروطه، از ترور ناصرالدین‌شاه تا به توپ بستن مجلس، را به تصویر می‌کشد و در این میانه، تکه‌هایی از متن‌های کهن متخلف که همگی به 
یک اسطوره خاص و البته جذاب پرداخته‌اند  هم خوانده می‌شود و حتی «بی‌کتابی» را به اثری نیمه پژوهشی هم بدل کرده است.

زبان داستان بسیار روان و در عین حال منتقل کننده لحن و حس نثر قاجاری (و نه عین آن نثر) است اگرچه در برخی صحنه‌ها گاه عینا جملات منابع قدیمی‌تر (همچون تاریخ مشروطه کسروی) را در متن آورده است.
شخصیت‌پردازی‌ها قدرتمند و داستان کتاب پرکشش است اما چون خط داستانی بهانه‌ای بوده برای روایت وقایع آن دوره و برساختن جهان مد نظر نویسنده و غوطه خوردن در آن، گاه نثر بی‌اندازه کند می‌شود که اگر خواننده دل‌بسته آن عوالم نباشد حتما سطرهایی را رد خواهد کرد و صفحاتی را ورق خواهد زد. اما برای خواننده‌ی کتاب‌باز و دل‌داده به عوالم نسخ خطی،  اسطوره‌ها و متون کهن،  جزییات هنر قاجاری، و درگیر وقایع مشروطه و به توپ بستن مجلس، همین‌ها نقطه قوت کتاب است و می‌توان حتی بعدتر بار دیگر بازگشت و در این صفحات دقایقی را آرامید و به تماشا نشست.
قطعا کتاب‌های بعدی چنین نویسنده توانمندی را باید به انتظار نشست و امید هم داشت که این قلم به اصول کارگاهی داستان‌نویسی مسلط‌تر شود و کتاب‌های بعدی به همین جذابی و بیشتر اما خوش‌خوان‌تر شود.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.