یادداشت آروشا دهقان

چگونه کمال گرا نباشیم؟: راهی جدید به سوی خودباوری، زندگی بدون ترس و رهایی از کمال گرایی
        یکی از کتاب هایی بود که خیلی به دردم خورد اما اگر با کمالگرایی درگیر نیستید احتمالا چندان براتون سودمند نخواهد بود. 
نکته ی خوبش متن و ترجمه ی روانش بود. البته که طرح جلد می تونست بهتر باشه ولی خب چندان مهم نیست. 
این کتاب در مقایسه با کتاب موهبت کامل نبودن که اون هم درباره ی کمالگراییه، کتاب بهتریه. مهم ترین مزیتش هم اینه که بیشتر از شعار، راهکار میده. 
چگونه کمالگرا نباشیم ده فصل داره که در نه فصلش کمالگرایی و معایبش رو توضیح میده، راهکارهایی ارائه میده و تمرین هایی رو پیشنهاد می کنه. در فصل آخر هم همه ی راهکارها رو جمع بندی می کنه و یک چکیده ی تقریبی از کتاب رو به مخاطب میده.
دلیل کم کردن اون یک ستاره هم ارجاعات پی‌درپی نویسنده به کتاب دیگرش (خرده عادت‌ها) بود. البته مطلب رو توضیح می‌داد. جوری نبود که متوجه نشم داره از چی حرف می‌زنه یا ندونم باید چی کار کنم ولی ترجیح می‌دادم انقدر رفرنس نده. احتمالا اگر اون کتاب رو بخوانم، بهتر می‌تونم راهکارهای این رو اجرا کنم.


بخش شخصی:
چون این مشکل چیزیه که خود نویسنده هم باهاش درگیر بوده، خیلی خوب تونسته احساسات یک آدم کمالگرا در موقعیت های گوناگون رو شرح بده؛ در حدی که گاهی احساس می کردم داره درباره ی خودِ خودِ من حرف می زنه. گایز اصلا تلاش نکرده وانمود کنه که ترک این عادت ساده است و فقط به کمی اراده نیاز داره. وارون بعضی از نویسنده های کتاب های خودیاری، تلاش هم نکرده که اثبات کنه آدم های کمالگرا از این ویژگی لذت می برند و اگر بخوان می تونن خیلی آسون رهاش کنند.
استیون گایز خیلی واقع بینانه گفته که کمالگرایی هیچ جا به درد نمی خوره. پذیرفته که نمیشه ساده ازش رها شد ولی میشه تلاش کرد. ادعا نمی کنه که خودش خیلی می فهمه و قراره راهکارهاش زندگیمون رو زیر و رو کنه. حتی اعتراف می کنه که موقع نوشتن این کتاب هم با نشخوار ذهنی ناشی از کمالگرایی درگیر شده. 
این موجب آرامشه. وقتی می بینم دارم کتابی رو می خونم که نویسنده ش مشکل من رو داره، درکم می کنه و تلاش نمی کنه مشکلات رو کوچک جلوه بده انگیزه ی بیشتری برای به کار بردن راهکارهایی که ارائه داده پیدا می کنم. 
یکی از مثال های جالبی که مدام در کتاب بهش اشاره می کنه، کمالگرایی در نویسنده هاست. این دقیقا چیزی بود که مدتیه به شدت باهاش درگیر هستم و مهم ترین دلیلی که تصمیم گرفتم سراغ مشاور و کتاب های خودیاری برم هم همینه که دست از کمالگرایی در نوشتن و نشر کتاب هام بردارم. استیون گایز در این زمینه خیلی بهم امید داد. هر چند که هنوز جرات لازم برای ادامه ی راهم رو ندارم و هر بار تلفن رو برمی دارم تا با ناشری تماس بگیرم، تردید می کنم اما مطمئنم که می تونم روی خودم کار کنم و بهتر بشم. ( دست کم امیدوارم!!)


نکته ی پایانی:
پیشنهاد می کنم موقع خواندن کتاب کاغذ و خودکار کنارتون باشه و یادداشت برداری کنید.
      
4

9

(0/1000)

نظرات

Persiman

1402/8/27

سلام
👌توضیح خوبی بود
در انتخابش تردید داشتم
چون اصلاً دلم نمی‌خواد وقتم و ذهنم رو باید هر کتابی درگیر کنم
چراکه خود این عمل کمال گرایی محسوب میشه
گرچه تمرکز و تلاش برای پیدا کردن کتابی که از کمال گرایی فوق که مثال زدم آدم رو نجات بده گاهی می‌تونه خودش نوع دیگری از کمال گرایی باشه
در هر صورت برخی توضیحات منطقی و دارای وجوه اشتراک می تونن از بررسی های بیشتر تا رسیدن به اون حداقل استانداردها یی که دنبالشیم  رهایی ببخشن انسان رو

که شما زحمتش رو کشیدید
سپاس
🙏🙏

0