یادداشت زهرا نجاری
1401/2/31
تنها چیزی که باعث شد که کتاب رو تموم کنم این بود که کم حجمه و میشه یک روزه تمومش کرد. ایده ی کتاب جذابه، اما فقط همین و بس. از نویسنده و ناشر ناراضی نیستم، از خودم ناراضی ام که باز یک کتاب رو فقط به خاطر پرفروش بودنش خریدم و نتیجه اصلا به دلم ننشست. درباره محتوای کتاب نامه نگاری های یک دختر و پسر شیرینی خورده در دوران قاجار که پسر برای تحصیل علم به پاریس رفته و دختر در تهران چشم انتظار نشسته متن اصلا به دلم ننشست. شاید در همون نامه ی اول که دیدم سید محمود که داره از حال و هوای پاریس تعریف می کنه میگه:«امروز سه روز است که در پاریس، یا به قول خودشان: پغیس، رحل اقامت افکنده ام» همینجا گیر کردم. چون مطمئنم که هیچ فرانسوی ای تا به حال «س» آخر پاریس رو تلفظ نکرده و «خودشان» می گویند «پغی»! اینجا بود که خلقم تنگ شد. چه اینکه از نویسنده انتظار دارم درباره ی چیزی به این واضحی تحقیقات اندکی انجام داده باشه دیگر اینکه متن پر بود از اصطلاحاتی که با «زن را چه به فلان» مثلا زن را چه به سیاست! زیاد بود و دل من می گرفت. مخصوصا اینکه می دانستم نویسنده اهل همین زمان خودمان است نه اینکه در صد سال پیش های تاریخ گم شده باشد. خوشم نیامد نکته ی سوم اینکه دو شخصیت اصلی این ماجرا اصیل و مذهبی و اهل نماز و روزه هستند. نامه ها اما ... نمی دونم، نمی خورد بهشون. بی پردا حرف می زدند و با تصور من از دختر و پسر با حیای قدیمی این نبود به شوخی بگم که این دختر خانم هم سر هرچیزی غش می کرد و باید با آب طلا حالش رو جا میاوردند. حس می کردم با نوشتن شرح غش کردن هاش برای آقا پسر بیشتر تمایل داره با سیاست های زنانه دل ایشون رو شدیدتر به دست بیاره تا اینکه واقعا از غم هجران باشه اینها در کل خسته کننده بود و از صفحه ی شصت به بعد یکی درمیون می خوندم. همه ی نامه ها پر از تصدقت شوم و قربانت بروم و نامه ات را مالیدم به چشمانم و اینها بود نپسندیدم
(0/1000)
سید مجتبی سادات
1401/3/31
0