یادداشت علی عقیلی نسب

                سرهنگ استرن وود کارآگاه خصوصی‌ای به نام فیلیپ مارلو را استخدام می‌کند تا جلوی اخاذی شخصی به نام گایگر را بگیرد. اما فیلیپ مارلو از صحبت‌های سرهنگ حس می‌کند که او دنبال داماد گمشده‌اش می‌گردد و حدس می‌زند سرهنگ می‌خواهد او را در این ماموریت امتحان کند تا ماموریت اصلی را که پیدا کردن دامادش است به او محول کند ولی در همان ماموریت اول چنان ماموریت را پیچیده و در هم تنیده با گم شدن داماد سرهنگ می‌یابد که ناچار است بعد از به ظاهر تمام شدن ماموریتش سراغ پیدا کردن داماد سرهنگ برود و....
روایت رمان اول شخص است که به نظر برای یک داستان کارآگاهی بهتر از روایت سوم شخص می‌باشد. چرا که احساسات و ذهنیات کارآگاه که محور داستان را بهتر و از زبان خودش می‌خوانیم.
شخصیت فیلیپ مارلو یک نسخه در حال گذر از کلیشه‌های کلاسیک ولی محتاط در پایبندی نسبت به بعضی اخلاقیات است‌. فیلیپ مارلو عاشق پول است و از وضع مالی زندگی‌اش به عنوان یک کارآگاه خصوصی راضی نیست ولی وقتی مشتری‌اش از کار راضی نباشد پول ماموریت را دریافت نمی‌کند. راحت دروغ می‌گوید اما حاضر نیست از اعتماد مشتری‌اش سواستفاده کند. در واقع آنچه در یادداشت شاهین مالت از تلاش ریمون چندلر برای خاکستری نگه داشتن شخصیت‌هایش می‌گفتم همین است‌. شخصیت‌‌ها و از همه بارزتر فیلیپ مارلو، در عین اینکه عقاید و پایبندی اخلاقی خودشان را از دست نداده‌اند، به شدت سعی بر ابراز ضداخلاقیات می‌کنند. البته تلاش‌های چندلر تا حدود بسیاری جواب داده و شخصیت‌ها کاملا تصنعی نشدند اما حدس می‌زنم این کار زحمت بسیاری برای چندلر در پی داشته. 
اگر بشود داستان‌های معمایی و داستان‌های کارآگاهی را دو نوع متفاوت ولی نزدیک به هم دانست، می‌شود با اطمینان گفت که خواب‌گران یک رمان کارآگاهی است به این معنا که محوریت با کارآگاه است نه با پرونده جنایی. چرا که فیلیپ مارلو با وجود اینکه یک ماموریت را به پایان می‌رساند ولی کتاب تمام نمی‌شود و تازه اتفاقات بعد از این ماموریت و شبه ماموریتی دیگر برایش پیش می‌آید‌. 
پردازش به فضا در خواب گران به مراتب بیشتر از شاهین مالت بود و یک موازنه بین فضاسازی و شخصیت‌پردازی در این کتاب وجود دارد که هر دو تقریبا به یک مقدار بودند و فضاهای به شدت رازآلود کمک زیادی به داستان می‌کردند اما شاید اگر شخصیت‌پردازی بیشتر می‌بود خواب گران یک شاهکار از آب در‌ می‌آمد. شاید حتی مشکل شخصیت‌ها که یک عدم تعادل و لغزندگی از خاکستری به سفید دارند هم از همین نپرداختن کافی به شخصیت‌ها باشد.
داستان با توصیفات فیلیپ مارلو پیش می‌رود و کم‌تر با دیالوگ اتفاقات رد و بدل می‌شود که این داستان را تبدیل به یک داستان توصیف محور می‌کند 

پ.ن: من چاپ اول کتاب را با ترجمه پرهام دارابی از نشر علم خریدم که بعید بدانم برای این کتاب ویراستاری انتخاب کرده باشند‌. تقریبا اگر مترجم کتاب را یک بار بازبینی می‌کرد اینقدر غلط املایی و اشتباهات چاپی درون نوشته‌اش پیدا می‌شد که درون چاپ اول کتاب پیدا شد.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.