یادداشت مکتوب‌

مکتوب‌

1402/03/14

سلام
کتاب
                سلام
کتاب بررسی پرونده‌ی قاتل سریالی ۱۷ ساله‌اس. که سه نفر (یک کودک ۳ ساله، یک دختر ۱۵ ساله و پدر این دو) رو به قتل رسونده.

فصل‌های‌کتاب: اظهاریه‌ها که گفتگو با شاهدهای روز واقعه 
روایت خود رودریک مک‌ری ۱۷ ساله:
که بخش قابل توجهی از کتاب همین روایت هستش.
به گفته‌ی خود رودریک این نوشته‌ رو به درخواست وکیلش نوشته
و در مقدمه نویسنده تقریبا تمامی نظرات رو درمورد این روایت اورده
که بعضی‌ها این روایت رو معتبر نمی‌دونند
بعضی‌ها قبول دارند و...
استدلال اونهایی که قبول ندارند هم یکی اینه که چطور یک پسر ۱۷ ساله‌ی روستایی که شاید تو کل زندگیش فقط چند کیلومتر از روستاش دور شده و تحصیلات خیلی ابتدایی داره
چنین نثر ادبی رو نوشته 
و چطور این همه دایره لغات وسیعی داره؟
که حقیقتا باید اعتراف کنم خیلی خوب نوشته بود
خیلی خیلی خوب!
یک جاهایی به خودم یادآوری می‌کردم که این نوشته‌ی یک نوجوان ۱۷ ساله‌ست که قاتل سریالی هم هست.
روایت بسیار صادقانه بود. جملات کوتاه، توصیفات خیلی جذاب
و شخصیتی باهوش...
این اتفاقات برای سال ۱۸۹۶ یعنی برای ۱۲۷ سال پیشه!
بعد از خود روایت رودریک
فصل بعدی: گزارش‌های پزشکی هستش که گزارش پزشک قانونی با سرح کامل اجساد و چگونگی به قتل رسوندن و ...
که جالب بود من تا حالا گزارش به این شکل نخونده بودم.
فصل بعدی گزارش یک جراح و روانپزشک جنایی(آقای تامسون) هست که تحقیقاتی رو جنون رودریک انجام می‌ده و سفر به روستاش می‌کنه و...
اینجا نوشته‌ها کاملا برای خود آقای تامسون هستند که در لابلای تحلیل‌هاشون شخصیت‌شون رو هم می‌شد دید.
بعد از این
فصل محاکمه: که واقعا فصل جذابی بود
یک دادگاه کامل!
دادستان که ازش به عنوان نماینده پادشاه در دادگاه یاد می‌شد
و وکیل متهم
وکیل می‌خواست ثابت کنه رودریک مجنونه و دادستان خلاف این...
حکم نهایی به عهده‌ی هیئت منصفه بود.
فصل بعد هم اتفاقات بعد از صدور حکم
و فصل آخر خم تشکرات و...

این فصل‌های خود کتاب
ترجمه خوب بود واقعا، خیلی جاها که نیاز بود پاورقی‌های خوب و کمک‌کننده گذاشته بودند. 
روان بود.
درمورد روایت خود رودریک 
شاید ۹۰٪ مطلب روایت زندگی روزانه و اتفاقاتی هست که منجر به انجام سه فقره قتل شد و...
در انتهای روایت که رودریک به قصد قتل وارد خونه‌ی سه مقتول شد از اونجا به بعد توصیفات لحظه به لحظه‌ی آدم کشتن رو داشتیم
بدون ذره‌ای عذاب وجدان و ذره‌ای رحم.

و در اوایل روایت هم توصیف به قتل رسوندن یه حیوان رو کرده بود که اون هم با تک تک جزئیات بود. برای من منزجر کننده بود حقیقتا.
البته باید بگم در همون لابلای توصیفات روزانه‌ش هم اتفاقات خیلی خوشایندی نمی‌افتاد.
و چیزی که خیلی به چشم می‌اومد دنیای ارباب و رعیتی زمان حیات روای بود. زمین، خونه، دریا وحتی جلبک‌هاش متعلق به اربابان بود و رعیت در تمام زندگی وابسته‌ی اونها بود.
با توجه به اینکه خود رودریک هیچ تلاشی برای بیگناهی خودش انجام نداد و کاملا جرمش رو قبول کرده بود
موقع خوندن، جملات به نظر خیلی صادقانه بودند
اما وقت به عنوان خواننده گزارش های پزشکی و محاکمه خونده می‌شه
کاملا شرایط فرق می‌کنه. استدلال‌ها بیشتر می‌شند و نوع نگاه واقعا فرق می‌کنه.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.