یادداشت
1402/12/18
3.4
12
داستان با تعریف کردن یک قصه از زبان یک پدر برای پسر و دخترش شروع میشه و این قصه در واقع خلاصهی کتابه. این خواهر و برادر که مادرشون رو هم از دست دادند و با نامادری و برادر ناتنی زندگی میکنند فردا صبح پس از شنیدن قصه به سفری میرن که باعث جدایی اونها میشه. در ادامه بعد از حدود یک سوم تقریبا داستان کتاب تموم میشه و بعدش به صورت غیرمتمرکز از زبان شخصیتهای کتاب آیندهی اونها رو میخونیم. کتاب استخوانبندی درستی نداره، آدم رو درگیر نمیکنه. به نظرم روح نداره. اگه کتاب بادبادکباز و هزاران خورشید تابان رو خونده باشید میدونید که اونها چقدر با روح و روان آدم بازی میکنه اما این کتاب نه، حتی از یه جایی به بعد کسل کننده هم میشه. باب میل من نبود در مجموع و این امتیاز ۲ بسیار در مقایسه با دو کتاب دیگه ست، شاید اگه اول این کتاب رو خونده بودم ۳ میدادم.ه
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.