یادداشت مجید اسطیری

                حالا بیش از یک ماه از وقتی که کتاب را خواندم می گذرد. چیزهایی که خیلی برایم تازه نبوده فراموشم شده. اما یکی دو قسمت کتاب برایم تکان دهنده بود و هنوز ذهنم درگیر آن است. از همه تکان دهنده تر بخش «...و تا پایان عمر با خوبی و خوشی زندگی کردند» بود و بحثی که درباره خوشبختی می‌کند. 
من قبلاً با تعجب به آدم هایی بر خورده بودم که از دوره‌های سخت زندگی شان به عنوان بهترین دوران های زندگی یاد می‌کردند. نویسنده می‌گوید خوشبختی چیزی نیست جز سطح سروتونین در مغز انسان ها! اگر در سنگر جنگ دشمن محاصره ت کرده باشد و سرا پایت لجن آلود باشد ولی سروتونین مغز تو زیاد باشد خوشبخت تر از وقتی هستی که در ویلای تابستانی ت رمان تازه ای را میخوانی ولی سروتونین مغزت پایین تر از حد متوسط است. 
من از اول کتاب بارها و بارها حس کردم نگاه زیست شناختی نمی‌تواند به تنهایی انسان را تفسیر کند، اما این جا یکهو جا خوردم. 

یکی دیگر هم این جمله طلایی عجیب بود: 

تجمل به ضرورت تبدیل می‌شود. 

و نتیجه اش این بود که هر روش تازه تجملی برای زندگی لامحاله روش های سنتی را از بین می‌برد با بی رحمی تمام. 

یک ایراد هم از کتاب بگیرم. وقتی از انقلاب کشاورزی می‌گوید تعبیرش این است که گندم انسان را اهلی کرد نه بالعکس. خب این گزاره به نظر من بی معنی است. مثلاً چه فرقی میکند بگوییم انسان گاو را اهلی کرد یا بگویم گاو انسان را اهلی کرد؟! انسان پفک را اهلی کرد یا پفک انسان را؟!!

بعدالتحریر:

دو بریده از کتاب:
"در سال ۱۶۲۰ فرانسیس بیکن یک بیانیه علمی به نام ابزار نوین انتشار داد. اودر این اثرعنوان کردکه «دانایی توانایی است». آزمون واقعی «دانش» این نیست که صحت داشته باشدبلکه این است که مارا قدرتمندکند. دانشمندان معمولا چنین فرض می کنند که هیچ نظریهای صد در صد صحیح نیست. در نتیجه، حقیقت، برای دانش، آزمون ضعیفی است. آزمون واقعی کارایی و سودمندی است. نظریه ای که ما را قادر می سازد تا کارهای جدیدی انجام دهیم دانش به حساب می آید."
"اقتصاد سرمایه داری مدرن برای ادامه بقای خود باید دائما تولید را افزایش دهد، مثل کوسه ای که یا باید شنا کند یا خفه شود. اما فقط تولید کافی نیست. کسانی هم باید وجود داشته باشند تا این تولیدات را بخرند، وگرنه صاحبان صنایع و سرمایه گذاران ورشکست خواهند شد. برای جلوگیری از این فاجعه و اطمینان از این که مردم همیشه هر چیز جدیدی را که صنعت تولید می کند می خرند، نوع جدیدی از اخلاق ظهور کرد: مصرف گرایی"

من دنبال این بودم که یک نقد حسابی درباره این کتاب بخوانم چیز زیادی پیدا نکردم. گزارش جلسه نقد کتاب در شهر کتاب هم خیلی مجمل و نارسا بود تا این که این ویدئو از دکتر شروین وکیلی را دیدم که قبلا چندین جلسه افتخار داشته سر درس ایشان بنشینم. به نظرم در مجموع نقدهای ایشان خوب و جدی است:
https://www.aparat.com/v/SeKTV
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.