یادداشت احسان رضایی

                آدولف آیشمن چهرۀ معروف دستگاه اطلاعاتی هیتلر در جنگ دوم جهانی بود که در پروژۀ ضدیهودی دولت نازی دست داشت. بعد از پایان جنگ جهانی، آیشمن به آرژانتین فرار کرد و مدتی مخفیانه زندگی کرد، اما در ۱۹۶۰ موساد او را دزدید تا محاکمۀ او دستاوردی برای دولت صهمیونیستی باشد. دادگاه آیشمن مورد توجه مطبوعات دنیا قرار گرفت (گزارشهای روزنامه «اطلاعات» خرداد ۱۳۴۱ در تصویر). (http://www.upsara.com/images/a442281_.jpg) از جمله «نیویورکر» برای پوشش این دادگاه یک فیلسوف را انتخاب کرد: هانا آرنت، فیلسوف یهودی آلمانی که در دوران نازیسم فشارهای زیادی تحمل کرده و حتی مجبور به ترک وطنش شده بود. طبیعتاً همه منتظر بودند تا یک نوشتۀ آتشین علیه یکی از هیولاهای قرن بیستم بخوانند، اما مقالاتی که آرنت دربارۀ دادگاه آیشمن نوشت، رنگ دیگری داشت. او دربارۀ مفهوم شر نوشت. اینکه چطور می‌شود جلوی تکرار فجایع انسانی را گرفت؟ آرنت می‌گوید شر، خیلی سریع اتفاق می‌افتد، نیاز به نیت شرورانه‌ای ندارد و فقط از هیولاها سر نمی‌زند. او می‌گوید اعمال شرورانه نه فقط به دست متعصبان کور یا افرادی با مشکل روانی، بلکه به وسیلهٔ مردم عادی که استدلال‌های ناردست زمانه‌شان را قبول دارند هم انجام می‌شود. آرنت از خود دادگاه هم انتقاد می‌کند و می‌گوید برای همه راحتتر است تا هیولایی که از ظلمات می‌آید شکستشان دهد، تا یک آدم معمولی. بحث دربارۀ ماهیت شر البته سابقه طولانی دارد، اما اغلب آن بحثها نظری بود. مفهوم «ابتذال شر» آرنت چون در مورد موضوعی مشخص و معاصر بود، جنجالهای زیادی مطرح کرد و موافقان و مخالفانی دارد. مجموعه مقالات آرنت در کتاب «آیشمن در اورشلیم» به تازگی به فارسی ترجمه شده (نشر برج). چند نقد بر کتاب را هم در ترجمان (اینجا (http://tarjomaan.com/neveshtar/7412/)) می‌شود پیدا کرد.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.