یادداشت
1402/7/5
نمایشنامه، داستان یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی است که از جنگ مسلمانان به مرو می گریزد و در آسیابی پناه می گیرد. داستان از زبان آسیابان، زن آسیابان و دختر ایشان بیان می شود که روایت هر کدام متفاوت با دیگری است. سردار سپاه، سرکرده ی سپاه و یک موبد نیز از دیگر شخصیت های موجود در این نمایشنامه است. کلام در این نمایشنامه بسیار قوی و روان و از قدرت تصویرپردازی بسیار بالایی برخوردار است. نکته جالب توجه این است که این نمایشنامه ی کوتاه و موجز از جایی شروع می شود که جسد شاه در خانه ی آسیابان پیدا می شود و به حوادث قبل و علت فرار شاه و جنگ با اعراب و غیره کاری ندارد و در حقیقت همان مجلس شاه کشی و شیوه ی مرگ یزدگرد سوم ساسانی نقطه ی اوج داستان است که در همان ابتدا مطرح شده است.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.