یادداشت

علی زیباترین سروده ی هستی
        اطراف این کتاب
نمی‌توان تشبیهی درانداخت و با ذوقی به پاخاست و جمله‌ای بیاراست.
جمع و جمله نمی‌شود کلمات برای ادای حق آن
تنها می‌شود کلمات را فریاد زد 
بریده بریده
مست
لنگان
واژگون و بی‌سر...
عشق به علی
سوختن از عمق جان و دل
دوختن داغ بر لب و مهر بر دل
فریاد بی صدا
باران چشم‌ها
بی صدای رعد و بی نور برق‌ها
حسرت ندیده‌ها و ناشینده‌ها
خلق تنگ ابرها در فراق نوبهارها
...
علی شاعر می‌کند آدم‌را 
مجاهد می‌کند شاعران را 
مبارز می‌کند مادران را 
تو هر که در کمند خود می‌کشی، می‌کشی
تنها بگویمت؟
گفتی ز خاک بیشرند اهل عشق من/ از خاک بیشتر نه که از خاک کمتریم!
و 
همه عمر برندارم سر از این خمار مستی/ که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی!
      
68

14

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.