یادداشت معصومه فراهانی

                یک.
اسم این کتاب را از شش جلد دیگر بیشتر دوست داشتم!
هرگز آرام نخواهی گرفت.. هعی.. هرگز!

دو.
من شیفته سه جلد اولم اما باقی را هم عمیقا دوست دارم..
و چقدر خوشحالم که از اواسط کتاب داستان باز جان تازه گرفت.

سه.
نادر ابراهیمی را شاید نبخشم؛
 از این جهت که توقع من را از رمان ایرانی به قدری بالا برد که میترسم دیگر هیچ رمانی به چشمم نیاید!
همچنین توقعم را از عشق انقدر بالا برد که از خودم میپرسم یعنی در دنیای امروز هم میشود به عشق به این زیبایی رسید و یک آلنی‌مارالِ تازه را به جهان هستی نشان داد؟
نادر من را خیلی کمال گرا و متوقع تر از چیزی که هستم کرد..
ببخشم نادر را؟

چهار.
حالا رسیده ام به کتابِ آخر و دلم نمی آید شروعش کنم! من با این کتاب ها زندگی کردم و طبیعی ست نخواهم این زندگی به این زودی ها تمام شود! 
آتش بدون دود خوانده ها میفهمند..
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.