بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

یادداشت زهرا زرین‌فر

                یک فرصتی که اخیرا برام پیش اومده کار کردن با نوجوون‌هاست و اولین تجربه‌ام باهاشون کتابخونی بود.
این کتاب رو با هم انتخاب کردیم بخونیم و داشتم به این فکر می‌کردم که من تمام مدتی که هم‌سن این بچه‌ها بودم(دوران راهنمایی) جز کتابای فانتزی انتخاب دیگه‌ای برای خودم نمی‌ذاشتم و الان حس می‌کنم چه قدر خوب می‌شد که اون زمان‌ها کتاب‌های رئالی که مخاطبش نوجوانه هم می‌خوندم البته سوالی هم که برام پیش میاد اینه که اگر این کتاب رو توی سن ۱۲،۱۳ سالگی می‌خوندم ازش لذت می‌بردم یا نه؟ من الان کتاب رو با یه نگاه متفاوت‌تری از دوران نوجوانیم می‌خونم بیشتر سعی می‌کنم با شخصیت ارتباط برقرار کنم در کنار لذت بردن از وقایع.

این داستان هم درباره‌ی سوگ از دست دادن یک دوست است که نه تنها وقت خداحافظی باهاش نداشتی بلکه قبل رفتنش هم دوران خوبی با هم نداشتید و تو می‌مونی و کلی پشیمونی.

داستان خیلی روند پیچیده و روایت عجیب و خاصی نداره که ممتازش کنه فقط باید با شخصیت اصلی همراه بشی که چه شکلی با این مسائل کنار میاد و درکش کنی.
و این که من حس می‌کنم شخصیت اصلی کلیشه‌ای و اغراق شده بود بچه‌ای که فقط سرش تو کتابه و عاشق علومه و بقیه‌ی رو درک نمی‌کنه و با دنیای احساسات غریبه‌ است و دیگه خودتون ادامه بدید :دی

و من تلاش نویسنده رو برای این که سعی کرده مسائل علمی رو خیلی دقیق توی داستان بیاره و فصل‌ها رو به شیوه‌ی بیان یک نظریه‌ی علمی نام‌گذاری کنه می‌ستایم می‌تونه برای نوجوون‌هایی که دارند علوم می‌خونند جذاب باشه

برسیم به بحث ترجمه، من چون مجبور شدم خیلی عجله‌ای کتاب رو تهیه کنم ترجمه‌ی نشر افق رو نتونستم پیدا کنم و به ناچار مال پرتقال رو خوندم و با این که افق رو ندیدم و مقایسه نکردم قطعا  پیشنهادم افق هست و آرزو می‌کنم که دیگه نشرای کنکوری وارد عرصه‌های دیگه نشند. این که کتاب با متن به این سادگی ترجمش تو ذوق می‌زنه رو به ناشر نسبت می‌دم به خاطر اینه که این نشرها نگاهشون خیلی بازاریه و کیفیت اون قدر براشون مهم نیست که کار رو دست یک مترجم خوب بدند.

این کتاب برای رده سنی نوجوون بود و من مخاطبش نبودم برای همین امتیازدهی بهش سخته با این وجود بهش ۳ می‌دم.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.