یادداشت فهیمه . مؤذن

باغ آلبالو
        اولین تجربه و خوانش من از آثار چخوف است که خیلی اتفاقی و بدون قصد قبلی سراغ ش رفتم. 
اول از همه باید بگن کتابی که من خواندم چاپ ششم و صد و دوازده صفحه بود .
دوم اینکه خیلی برام خاص نبود اونطور که بقیه ازش میگن .
داستانی از یک اتفاق در برهه ی زمانی خاص در یک خانواده که روی اطرافیان شون هم تاثیرگذار بود و زندگی همه ی شخصیت ها رو عوض می‌کرد. 
خانواده ای که به خاطر حادثه ای در گذشته ، دیار خودشون رو ترک کرده و حالا برگشته،بودند تا کاشانه ی پر خاطره ی خود رو از دست بدهند و برگردند. 
مادر خانواده ولخرج بود یا زیادی دست و دلباز که باعث ورشکستگی و از دست دادن املاک شان شده بود . 
خوب درک داستان برام سخت بود اما قلم روان و قابل فهمی داشت، شخصیت سازی در حد آشنایی کامل با شخصیت ها بود و رابطه ی بین افراد رو به  خوبی بیان شده بود .
درامی بود که خواسته بود با کمی کمدی خنثی ش کنه، و هرز گاهی  گوشه و کنایه های سیاسی کوچکی رو هم در خلال مکالمه ها_توسط یک دانشجوی فارغ التحصیل نشده_ آورده بود . 
بیان آزادی از قید تجمل  و مادی گرایی از زبان همین شخصیت انجام گرفته بود .
اما باز هم نمایشنامه ای نبود که بخواد مورد علاقه م باشه ، خواندش برام جذاب بود برای اینکه با چخوف آشنا بشم و شاید باز هم ازش بخوانم تا طرفدارانش رو درک کنم .

      
11

19

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.