یادداشت سید محمد بهروزنژاد
1402/5/10
"به نام خدا" «سربازها و عاشقها» اولین اثریست که از مکردیچ سارکسیان، نویسنده و شاعر ارمنی، به زبان فارسی ترجمه شده. **!خطر لو رفتن داستان!** راوی این داستانِ نیمهبلند جوانی هجدهساله است. از همان ابتدا راوی شروع میکند به رجز خواندن که جنگ حق او نیست و او خود به جنگِ جنگ خواهد رفت. سپس معلم شدن و اعزامش به یک روستا را روایت میکند. روستایی که تقریبا تمام مردانش در جبهه به سر میبرند و از زنان چشمانتظار پر است. معلم جوان در خانهای اسکان دارد که پسر صاحبخانه به جنگ رفته و تازه عروسش را رها کرده. نوعروسی تنها و پسری جوان در دیاری غریب. جوان دل به دختر میبندد و دختر برای فرار از تنهایی به او پناه میبرد. هرچند همچنان مهر مردِ جبهه رفتهاش را در دل دارد. زبان شاعرانه و پر از تشبیه و استعاره داستان از درونِ سرشار از زندگی و عشقِ راوی سرچشمه میگیرد و با جنگی که کمی آن سوتر از روستا جریان دارد، تضادی آشکار پدید میآورد. این تضاد در سطر های پایانی داستان به اوج میرسد. آن رجزخوانی های اغراقآمیز راوی در حد حرف باقی میمانند. حقیقت چیز دیگریست. جنگ بر زندگی پیروز میشود: راوی هجدهسال دارد و باید اعزام شود. باز روستا مرد دیگری را از دست میدهد و چنان است که از هم جدا میافتند، مردان و زنان، سربازها و عاشقها. پ.ن: از نظر فن نویسندگی حق کتاب چهار ستاره است. امتیاز سه ستاره به خاطر این است که سلیقه من زبان شاعرانه را کمتر میپسندد. همچنین روابط راوی و عروس صاحبخانه را خیانت میدانم نه عشق.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.