یادداشت سید حسین مرکبی
1400/11/13
سال ۱۹۷۷ را در لبنان اینگونه تصور میکنم: ۲سال از جنگ داخلی میگذرد. درگیریها در کل کشور فروکش کرده و تنها در جنوب باقی است. طرفهای درگیر شامل گروههای مختلف از سویی چپگرا و راستگرا و از سوی دیگر شیعه، اهل سنت و مسیحی لبنانی و همچنین مقاومت فلسطینی هستند. مقاومت فلسطین آن روزها در لبنان حضور جدی مسلحانه دارد و گاهی حتی از حکومت مرکزی قدرتمندتر است و بیمبالاتیهایش نسبت به ساکنان اصلی لبنان آنها را خسته کرده. در رابطه با جنگ داخلی دو پیمان قاهره و ریاض وجود دارند. در غیاب حکومت و ارتش مقتدر مرکزی، سوریه به عنوان تنها همسایهی لبنان، مأمور شده است نیروهای عربی حافظ صلح را طی چند مرحله تا مرزهای فلسطین اشغالی پیش ببرد. اما طرح پیش نمیرود و اسرائیل حضور نیروهای حافظ صلح را در مرزهایش نوعی توهین به توان اسرائیل در برقراری صلح در مرزهایش تلقی میکند! مسائل سال ۱۹۷۷ بسیار شبیه مسائل امروز خاورمیانه است: درگیریهای خانمانسوز و کور سیاسی با نقاب مذهب، احساس نا امنی از سوی اقلیتها، ناتوانی حکومتها برای توسعهی سلطهی دولت بر سرتاسر خاک خود، تمایل برخی از اطراف درگیر به تأسیس دولتکهای تازه، فروریختن دیوار روانی تعامل با اسرائیل و پر رنگ شدن نیاز مناطق هممرز فلسطین اشغالی برای پناه بردن به اسرائیل برای کسب امنیت، عدم امکان شکلگیری اجماعهای منطقهای و بین المللی برای فشار بر طرفهای درگیر، کنترل صحنههای درگیری از خارج به منظور حفظ توازن نبرد و عدم پیروزی یکی از اطراف. در ابتدای سال این گونه به نظر میآید که راه حل جنگ داخلی، وفاق داخلی همهی گروهها و توسعهی سلطهی دولت در سرتاسر مرزهاست. به همین خاطر این سؤال بارها مطرح میشود که امنیت مقدم است یا وفاق سیاسی؟ برخی معتقدند امنیت کشور مقدم بر وفاق است اما پاسخ امام صدر به این سؤال، تأمین امنیت از طریق وفاق سیاسی داخلی است. ایشان معتقد است امنیت بدون وفاق تنها موجب انتقال و پیچیدهتر شدن بحرانها و سر برآوردنش از نقاط دیگر میشود. هر چه به انتهای سال نزدیکتر میشویم دست اسرائیل بیشتر عیان میشود. امام صدر اسرائیل را متهم میکند که بزرگترین نفع را میبرد. اسرائیل برپایهی الهیات انحصارگرایانه بناشده و وجود نمونهی لبنان که سرزمین همزیستی و الهیات شمولگرایانه محسوب میشود بزرگترین چالش اسرائیل است. خودویرانگری همزیستی یعنی اثبات انحصارگرایی برای جهانیان. امام صدر پیشبینی میکند در صورت تقسیم لبنان نه تنها همهی کشورهای عربی و منطقه بلکه پس از آن کشورهای آفریقایی و سپس اروپا و کانادا و آمریکا نیز گرفتار تقسیم خواهند شد. شاید این جمله کمی غریب باشد اما آشنایان به مسائل سیاسی میدانند که صحیح نیز میتواند باشد و خدا آن روز را نیاورد. در پایان سال و با وضوح هر چه بیشتر دخالتهای روشمند و گاهی به ظاهر پیشپا افتاده و کوچک اما مؤثر و آزموده و عمیق اسرائیل برای اختلال در روند صلح، راه حلهای امام صدر به سوی تقدم تقویت حد اقلهای حاکمیتی میرود. به نظر میرسد نقش وفاق داخلی در راه حل پیشنهادی ایشان کمرنگ شده است. این برای من خیلی عجیب بود. تا به حال چنین چهرهای از امام صدر ندیده بودم. ایشان در مصاحبهای در ماههای پایانی سال میگوید طرفهای درگیر را نه میتوان به شماره آورد و نه میتوان نادیدهشان گرفت! ضمن این که هر کدامشان میتوانند جلوی روند صلح را بگیرند. پس ایشان رئیس جمهور مسیحی لبنان را نمایندهی همهی گروههای ملت میداند که کلید حل بحران در دست اوست و البته این عبارت در پایان سال اینگونه تغییر یافته است که: کلید حل بحران تنها در دست اوست. در پایان سال امام اشاره میکند همه به خوبی فهمیدهاند که نه تنها درگیریهای جهانی و عربی خود را در لبنانِ متکثر بازتولید میکنند بلکه لبنانِ متکثر نیز درگیریهای خود را در جهان عرب و جهان بازتولید میکند. به بیانی نه تنها لبنان، آینهی جهان است بلکه جهان نیز آینهی لبنان است. سال ۱۹۷۷ یعنی تنها چند ماه پیش از ربوده شدن امام صدر. اسناد این سال به خوبی نشان میدهد که ربودن، محترمانهترین شیوهی حذفی بوده که طرفهای جهانی، منطقهای، صهیونیست، چپ، راست، اسلامگرا و سکولار میتوانستند روی ایشان اعمال کنند. حاشیه: در یکی از مصاحبهها خبرنگار فرانسوی که زن است میگوید امام صدر همهی سؤالاتش را با ضمیر مذکر از من میپرسد! در حالی که آن روز تقریبا ۲۰ سال از حضور امام صدر در لبنان میگذرد. به نظر میرسد مشکل جنسیت در زبان تقریبا لاینحل است و شاید ما حتی نمیتوانیم معنای بسیاری از داستانهای قرآن را تصور کنیم تا چه رسد که بفهمیم. چه این که در زبان عربی، آلمانی یا… نه تنها موجودات، بلکه همهی عالم و هر «چیز»ی جنسیت دارد و تصور چنین جهانی برای ذهنی که با زبانی غیر آن زبانها شکل گرفته ناممکن است.
1
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.