یادداشت مسعود آذرباد

                نوه نادرشاه و نوه فتحعلی‌شاه به سفر حج می‌رود. شاهزاده‌ خانمی قجری، که ما هیچ‌گاه نامش را نمی‌فهمیم در سفری پانزده ماهه، از طبس به مکه می‌رود و باز می‌گردد.
در این کتاب دنبال قصه‌های عجیب و فضاهای متفاوت نباشید. یک سفرنامه روزانه ساده است از زنی جوان که با مسئولیت و مدیریت خودش، به این سفر قدم می گذارد.
شاده، سرراست، بی‌تکلف و خودمانی حرف می‌زند و از آنچه که در این مسیر از آدمها و شهرها و روستاها برایش جالب بوده نوشته است. جملاتی کوتاه، بدون توصیفات پیچیده و با رعایت سلسله اتفاقات.
در انتهای کتاب، معادل امروزی برخی کلمات سخت و سنگین را آورده است و می‌تواند راهگشا باشد.
به خواندنش می‌ارزد؟ اگر طالب یک سفرنامه کوتاه و ساده و در عین حال با یک راوی متفاوت می‌گردید بله!
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.