یادداشت مظفری
1402/2/22
بسم الله الرحمن الرحیم بیخبریم همین! این کتاب به تعبیر راوی کتاب، یکی از دهها عملیات برون مرزی است که او جانش را کف دستش گرفته و رفته است در عمق خاک عراق... سفرهایی که گاهی تا سهماه طول میکشید، بدون خبر، رد، نشان... وقتی این کتاب را میخواندم، باورپذیر نبود... نبود... نبود! چرا دروغ بگویم. با حیرت، با چشمانی اشکبار میخواندم و تحسین میکردم. یقین کردم مؤمن در هیچ چارچوبی جز چارچوب شرع نمیگنجد و عینیت (بأبی انتم و أمی و نفسی و أهلی و مالی و ولدی) را خواندم. باورم شد این انقلاب با خون شهید آبیاری شده و خدای متعال نمیگذارد درخت تنومند انقلاب زمین بخورد. تازه فهمیدم اطاعتپذیری دقیقاً چبست و تا کجاست... بین کتابهایی که تا بحال در دفاع مقدس و جنگ خواندهام، خاطره این کتاب یکی از غریبترین و خاصترین روایتهای جنگ است... دمتان گرم
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.