یادداشت پانیذ مالکی
1402/4/31
اسکروج مردی خشک و بی اهمیت نسبت به هم نوعان خودش و بی اهمیت نسبت به هر زیبایی و شوق زندگی، روزگار میگذراند. گویی زندگی برای او معنا و مفهومی ندارد. هیچ درخواست کمکی را قبول نمیکند، با خانواده اش وقت نمیگذراند، زیر دستانش را آزار میدهد. اما روزگارش همینطور نمیماند. با روح دوستش و شریک کاری اش که بخاطر عملکرد ضعیف در دنیا همچو اسکروج، روحی سرگردان و زندانی در همین دنیا بود ملاقات میکند. بعد از آن با ۳ روح گذشته،حال،آینده ملاقات میکند و آنها واقعیت زندگی را به او نشان میدهند.. و زندگی اسکروج دچار تحولی عظیم میشود. خیلی کتاب رو دوست داشتم و پیشنهادش میکنم :)
20
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.