یادداشت نرگس آراسته

هشت کتاب
        نسخه‌ای که من آن را خوانده‌ام، چه غریبانه در قفسه‌ی کتابهای به‌خوان قرار گرفته! بدون ثبت نظر و دورافتاده. انگار این نسخه نه تنها از کتابخانه‌ها، که از خانه‌ها هم رخت بربسته!
نسخه‌ای که من دارم، جلدش سفت و سخت است، ورقه‌هایش کاهی اما ضخیم است و لابه‌لای صفحاتش گل‌های خشک شده جای‌گذاری کرده‌اند. کتاب، بوی زندگی می‌دهد. آنقدر قدمت دارد که باید با دقت ورق بزنی مبادا که ترک بردارد چینی نازک صحافیِ آن! کتاب را که دست می‌گیرم، آلیس‌گونه، می‌پرم در سرزمینِ عجایبِ سهراب.
چندین سال پیش، در راه کوتاه خانه به مدرسه بابا برایم سهراب می‌خواند و با شوق و هیجان استعاره‌های رنگین اشعار او را توصیح می‌داد. همان‌جا علاقه‌ام به شعر و ادبیات، استارت خورد. در همان راه کوتاهِ خانه به مدرسه.
      
362

40

(0/1000)

نظرات

وای چه حس خوبی منتقل کردید

1

نسخه ما هم دقیقا همین ویژگی‌ها رو داره. یادش بخیر، اولین کتاب جدی‌ای بود که با خواهرم خریدیم. 

1