یادداشت فاطمه دادالهی

پس از بیست سال
        شاید بتوان گفت زیباترین رمانی که خواندم
کناب یک رمان معمولی نبود  بلکه اون نور درخشان عالم گیری که کتاب راجع بهش نوشته شده از لابلای صفحات و کلمات کتاب می تابه و قلب خواننده  رو گرم میکنه 
شاید هفتصد صفحه به نظر زیاد بیاد اما بجز مقداری از صفحات میانی کشش داستان بالاست  و خیلی زود تمام میشه
تصاویر محوی که از اتفاقات تاریخی این دوره داشتم در این کتاب با توصیفات دقیق نویسنده جان گرفت و جزییاتش برام روشن شد
انگار در دوران معاویه در شام زیسته ام و همراه امیرالمومنین در صفین بوده ام … 
کتاب این فرصت رو هم فراهم میکنه که بارها و بارها به جای شخصیت های مختلف قرار بگیریم و هی از خودمان بپرسیم در این شرایط من همراه امام می ماندم؟
      

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.