یادداشت رضا امیرخانی
1400/12/23
4.3
117
ویولنزن روی پل متفاوتترین کتابی بود که در ۱۴۰۰ خواندم... اما بلاهت مجسم درجهی الف است اگر کسی برای درمان نازایی، مطالعهی «سنگی بر گوری» جلال را توصیه کند. برای درمان نازایی میروند به شیوهی غیرحضوری وقت میگیرند از موسسهی رویان! بلاهت مجسم درجهی ب این است که کسی دسترسی پیدا کند به بایگانی نمور آزمایشگاهی در مرکز تهران و از نسخهی سیاه و سفید جوابِ آزمایش جلال عکس بگیرد برای صحتسنجی سنگی بر گوری.... بلاهت مجسم با درجات بالاتر تخمین جلال است با پرهیبی از مردی نازا و ابتر... ما سنگی بر گوری را میخوانیم تا با دردهایی آشنا شویم که با آن آشنا نیستیم و سرسری از کنار آن رد شدهایم. خسرو در ویولونزن روی پل ما را با دردهایی آشنا میکند که همه خیال میکنیم با آن آشنا هستیم. از آن سو، در ویلونزن با دردی روبهرو میشویم که میتوانستیم و اختیار داشتیم با آن روبهرو بشویم. هنوز هم اختیار داریم. و اختیار خواهیم داشت. پس زخم اختیاری ویولنزن از این منظر کاریتر است از زخم جبری سنگی بر گوری... باقی همان است که گفتیم و گفتند در نقد و در تبعات انتشار اعترافاتی از این دست... کسی زخم میخورد و دوباره زخم میخورد تا دیگران زخم نخورند...
(0/1000)
1400/12/23
1