یادداشت ز.مسعودی
1402/11/26
4.2
7
داستانی که سیاست را هنرمندانه به تصویر و نقد کشیده. کم نیستند آدمهای دغدغهمندی که نه از هنر چیزی میدانند و نه از داستان؛ ناگهان احساس وظیفه و اعتماد به نفسی که معلوم نیست از کجا آمده، روحشان را تحت فشار میگذارد و بهشان الهام میشود که :« تو باید بنویسی! مردم به داستانهای تو نیاز دارند.» و خب میشود آنچه نباید بشود! محترمانه اش میشود ذبح شدن محتوا و به سخره گرفتن داستاننویسی. تاب طناب دار اما شرح هنرمندانه تجربیات ما و دستهای پشت پرده است؛ دستهایی برای برهم زدن آرامش و امنیت. و چندان به یاد ندارم داستانی خوانده باشم که در آن، اوج دغدغهمندی نویسنده، نه در قالب سخنرانی و مستقیم گویی، که در قالب پیرنگ و روایت قوی به دست مخاطب رسیده باشد. و این کتاب، یکی از همین کتابهاست. بارها شنیدهام که میگویند: «من اگر کتابی را دستم بگیرم، تا تمامش نکنم آن را زمین نمیگذارم.» خب من هم دوست دارم خیلی ادای این آدمها را در بیاورم اما حقیقت آن است که حتی در لحظه اوج داستان، در جذابترین بخشها، خیلی راحت کتاب ها را میبندم. این کتاب اما از آن کتابهایی بود که علی رغم حجم نسبتا زیادش، دو سه روزه تمامش کردم؛ و این برای من با خصوصیاتی که ذکر کردم، یک رکورد به حساب میآید. ناگفته نماند، شروع داستان، شاید حتی تا حدود صفحه ۱۰۰ برای بسیاری از مخاطبین از جمله خودم، جذابیت کافی را ندارد. اما جذابیتهای داستان در ادامه آنقدر زیاد هست که مخاطب را با خود همراه کند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.