بریده کتابهای فاطیما فاطیما 1402/11/6 احتمالا گم شده ام سارا سالار 3.3 11 صفحۀ 22 دکتر گفت:<<نباید اینقدر به گذشته فکر کنی.>> نباید،نباید،بی خود نبود که کم کم داشتم به این نتیجه میرسیدم این دکترهای روانشناس یا فکر میکنند آدم هیچی نمیداند یا فکر میکنند اگر میداند خب پس باید کارهایش دست خودش باشد. مثلا اگر میدانی نباید اینقدر به گذشته فکر کنی،فکر نکن دیگر،و اگر نمیدانی نباید اینقدر به گذشته فکر کنی،بدان و بعد فکر نکن دگیر. به همین راحتی. یکی نیست بگوید آقا من به گذشته فکر میکنم و میدانم که نباید به گذشته فکر کنم و باز هم به گذشته فکر میکنم. 2 3 فاطیما 1402/11/5 کافکا در ساحل هاروکی موراکامی 3.9 53 صفحۀ 319 0 2 فاطیما 1402/11/5 کافکا در ساحل هاروکی موراکامی 3.9 53 صفحۀ 197 اوشیما میگوید:<< آدمهای کورذهن فاقد قوه تخیل،آدمهای متعصب،نظریههای جدا شده از واقعیت،اصطلاحات توخالی،عقاید آرمانگرایی زورکی و سیستمهای انعطاف ناپذیر؛اینها چیزاییه که من رو میترسونه. این چیزیه که کاملاً ازش میترسم و بیزارم. خطاهای فردی توی قضاوتها غالباً اصلاح شدنیاند. مادامی که جرات پذیرفتن اشتباهاتت رو داشته باشی،همه چیز میتونه عوض بشه اما ذهن افراد کوته نظر و متعصبی که قدرت تخیل ندارند مثل انگلهایی میمونه که به جمعیت سرایت میکنند و تغییر شکل میدن و رشد میکنند.>> 0 2 فاطیما 1402/10/25 جزء از کل استیو تولتز 4.0 120 صفحۀ 347 نیچه گفته:<<تمام آدمها یا به بیان دیگر تمام آدمهایی که من میشناختم چیزی نبودند جز جنازههایی که داشتند به حالت عمودی میپوسیدند چون تماشای فوتبال را به خواندن ویرژیل ترجیح میدادند.>> این روشنفکرها تف کرده بودند که سرگرمی تودهها مرگ تمدن است.. ولی من میگویم اگر یک انسان به چیری کودکانه بخندد و تنش از لذت گرم شود چه اهمیتی دارد این لذت حاصل از یک اثر هنری والا باشد یا بازپخش سریال کمدی طلسم شده از تلویزیون؟! چه فرقی میکند؟ آن انسان لحظه درونی فوقالعاده ای داشته و از همه مهم تر مجانی حال کرده! خوشبحالش ای خاک برسرهای متفکر اینها فکر میکنند که تودههای فاقد صفات انسانی،که رسما باعث حالت تهوع آنها میشوند،یا باید به تاریخ بپیوندند یا خیلی سریع به بردگی درآیند. تمام آنها قصد داشتند براساس الگوی نفس های پر افاده خودشان نسلی از ابر موجودات خلق کنند؛موجوداتی که برقله کوه بنشینند و آنقدر ایزد درونشان را لیس بزنند تا به جنون برسند. شخصا فکر میکنم از میل عوام به شادی نبود که تنفر داشتند،بیشتر از این بیزار بودند که میدیدند عوام گاهی به آن دست پیدا میکنن.... 3 21 فاطیما 1402/10/24 جزء از کل استیو تولتز 4.0 120 صفحۀ 365 چرا آرزو داریم کسانی که دوستشان داریم به زندگی بازگردند وقتی که میدانیم قبل از مرگ چقدر عذاب کشیده اند؟ اینقدر ازشان متنفریم؟ 0 2
بریده کتابهای فاطیما فاطیما 1402/11/6 احتمالا گم شده ام سارا سالار 3.3 11 صفحۀ 22 دکتر گفت:<<نباید اینقدر به گذشته فکر کنی.>> نباید،نباید،بی خود نبود که کم کم داشتم به این نتیجه میرسیدم این دکترهای روانشناس یا فکر میکنند آدم هیچی نمیداند یا فکر میکنند اگر میداند خب پس باید کارهایش دست خودش باشد. مثلا اگر میدانی نباید اینقدر به گذشته فکر کنی،فکر نکن دیگر،و اگر نمیدانی نباید اینقدر به گذشته فکر کنی،بدان و بعد فکر نکن دگیر. به همین راحتی. یکی نیست بگوید آقا من به گذشته فکر میکنم و میدانم که نباید به گذشته فکر کنم و باز هم به گذشته فکر میکنم. 2 3 فاطیما 1402/11/5 کافکا در ساحل هاروکی موراکامی 3.9 53 صفحۀ 319 0 2 فاطیما 1402/11/5 کافکا در ساحل هاروکی موراکامی 3.9 53 صفحۀ 197 اوشیما میگوید:<< آدمهای کورذهن فاقد قوه تخیل،آدمهای متعصب،نظریههای جدا شده از واقعیت،اصطلاحات توخالی،عقاید آرمانگرایی زورکی و سیستمهای انعطاف ناپذیر؛اینها چیزاییه که من رو میترسونه. این چیزیه که کاملاً ازش میترسم و بیزارم. خطاهای فردی توی قضاوتها غالباً اصلاح شدنیاند. مادامی که جرات پذیرفتن اشتباهاتت رو داشته باشی،همه چیز میتونه عوض بشه اما ذهن افراد کوته نظر و متعصبی که قدرت تخیل ندارند مثل انگلهایی میمونه که به جمعیت سرایت میکنند و تغییر شکل میدن و رشد میکنند.>> 0 2 فاطیما 1402/10/25 جزء از کل استیو تولتز 4.0 120 صفحۀ 347 نیچه گفته:<<تمام آدمها یا به بیان دیگر تمام آدمهایی که من میشناختم چیزی نبودند جز جنازههایی که داشتند به حالت عمودی میپوسیدند چون تماشای فوتبال را به خواندن ویرژیل ترجیح میدادند.>> این روشنفکرها تف کرده بودند که سرگرمی تودهها مرگ تمدن است.. ولی من میگویم اگر یک انسان به چیری کودکانه بخندد و تنش از لذت گرم شود چه اهمیتی دارد این لذت حاصل از یک اثر هنری والا باشد یا بازپخش سریال کمدی طلسم شده از تلویزیون؟! چه فرقی میکند؟ آن انسان لحظه درونی فوقالعاده ای داشته و از همه مهم تر مجانی حال کرده! خوشبحالش ای خاک برسرهای متفکر اینها فکر میکنند که تودههای فاقد صفات انسانی،که رسما باعث حالت تهوع آنها میشوند،یا باید به تاریخ بپیوندند یا خیلی سریع به بردگی درآیند. تمام آنها قصد داشتند براساس الگوی نفس های پر افاده خودشان نسلی از ابر موجودات خلق کنند؛موجوداتی که برقله کوه بنشینند و آنقدر ایزد درونشان را لیس بزنند تا به جنون برسند. شخصا فکر میکنم از میل عوام به شادی نبود که تنفر داشتند،بیشتر از این بیزار بودند که میدیدند عوام گاهی به آن دست پیدا میکنن.... 3 21 فاطیما 1402/10/24 جزء از کل استیو تولتز 4.0 120 صفحۀ 365 چرا آرزو داریم کسانی که دوستشان داریم به زندگی بازگردند وقتی که میدانیم قبل از مرگ چقدر عذاب کشیده اند؟ اینقدر ازشان متنفریم؟ 0 2