بریده کتابهای امیرحسین اسدی امیرحسین اسدی 1403/6/18 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 75 صفحۀ 25 طبابت در این مملکت یکی از حیرتانگیزترین پدیدههای تاریخ بشر است. میپرسند:"شغل ایشان چیست؟" جواب میدهد:"دکتر است، دکتر." میگویند:"خوب... پس الحمدللّه درآمد خیلی خوبی دارد." چیزی که مطرح نمیشود این است که:"پس زندگیاش را وقف بیماران و مردم علیل این آب و خاک کرده..." و امثال این حرفهای مسخرهی احمقانهی قدیمی! 0 1 امیرحسین اسدی 1403/6/15 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 75 صفحۀ 104 من میگفتم ما سرزمین غریبی داریم... اگر آن را بشناسی حتماً عاشقش میشوی _چه باسواد باشی چه کمسواد، چه روشنفکر باشی چه غیرروشنفکر... هرچه باشی، طبیعت پرشکوه و عظیم این سرزمین تو را به زانو در میآورد و با تمام وجود جنگیدن به خاطر آن را به تو میآموزد. از پی دیدن و شناختنش دیگر نمیتوانی در مقابل آن بیتفاوت بمانی، دیگر نمیتوانی نسبت به آن غریبه باشی و به آن فکر نکنی، نمیتوانی چمدانت را ببندی و خیلی راحت بگویی: میروم آمریکا، میروم جایی که کار و مزد خوب وجود دارد، میروم و خودم را خلاص میکنم. نمیتوانی زخمش را زخم خودت ندانی، دردها و غصههای مردمش را دردها و غصههای تن و روح خودت ندانی، گلهایش را گلهای باغ و باغچهی خودت ندانی، کویر و دریا و کوههای برهنهاش را عاشقانه نگاه نکنی، در بناهای مخروبهی قدیمیاش، روان جاری اجدادت را نبینی، صدای آبهای مست رودخانههایش را همچون صدایی فراخواننده از اعماق تاریخ حس نکنی، و نمیتوانی برای بازسازیاش قد علم نکنی، پای نفشری، یکدندگی نکنی و فریاد نکشی... نمیتوانی، نمی توانی... 0 0 امیرحسین اسدی 1403/5/11 کنت مونت کریستو آلکساندر دوما 4.1 6 صفحۀ 220 مرد برای زندگی کردن باید رنج بکشد... 0 1 امیرحسین اسدی 1403/4/26 سقای آب و ادب سیدمهدی شجاعی 4.4 80 صفحۀ 183 هرکس که دلش به شوق دیدار خدا میتپد و مایل است که با ما بیامیزد و خون قلبش را در راه ما بریزد، با ما همسفر شود. 0 0
بریده کتابهای امیرحسین اسدی امیرحسین اسدی 1403/6/18 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 75 صفحۀ 25 طبابت در این مملکت یکی از حیرتانگیزترین پدیدههای تاریخ بشر است. میپرسند:"شغل ایشان چیست؟" جواب میدهد:"دکتر است، دکتر." میگویند:"خوب... پس الحمدللّه درآمد خیلی خوبی دارد." چیزی که مطرح نمیشود این است که:"پس زندگیاش را وقف بیماران و مردم علیل این آب و خاک کرده..." و امثال این حرفهای مسخرهی احمقانهی قدیمی! 0 1 امیرحسین اسدی 1403/6/15 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 75 صفحۀ 104 من میگفتم ما سرزمین غریبی داریم... اگر آن را بشناسی حتماً عاشقش میشوی _چه باسواد باشی چه کمسواد، چه روشنفکر باشی چه غیرروشنفکر... هرچه باشی، طبیعت پرشکوه و عظیم این سرزمین تو را به زانو در میآورد و با تمام وجود جنگیدن به خاطر آن را به تو میآموزد. از پی دیدن و شناختنش دیگر نمیتوانی در مقابل آن بیتفاوت بمانی، دیگر نمیتوانی نسبت به آن غریبه باشی و به آن فکر نکنی، نمیتوانی چمدانت را ببندی و خیلی راحت بگویی: میروم آمریکا، میروم جایی که کار و مزد خوب وجود دارد، میروم و خودم را خلاص میکنم. نمیتوانی زخمش را زخم خودت ندانی، دردها و غصههای مردمش را دردها و غصههای تن و روح خودت ندانی، گلهایش را گلهای باغ و باغچهی خودت ندانی، کویر و دریا و کوههای برهنهاش را عاشقانه نگاه نکنی، در بناهای مخروبهی قدیمیاش، روان جاری اجدادت را نبینی، صدای آبهای مست رودخانههایش را همچون صدایی فراخواننده از اعماق تاریخ حس نکنی، و نمیتوانی برای بازسازیاش قد علم نکنی، پای نفشری، یکدندگی نکنی و فریاد نکشی... نمیتوانی، نمی توانی... 0 0 امیرحسین اسدی 1403/5/11 کنت مونت کریستو آلکساندر دوما 4.1 6 صفحۀ 220 مرد برای زندگی کردن باید رنج بکشد... 0 1 امیرحسین اسدی 1403/4/26 سقای آب و ادب سیدمهدی شجاعی 4.4 80 صفحۀ 183 هرکس که دلش به شوق دیدار خدا میتپد و مایل است که با ما بیامیزد و خون قلبش را در راه ما بریزد، با ما همسفر شود. 0 0