کی او را ارباب من کرده؟ من همانقدر انسانم که اوست. من بهتر از او بلدم تجارت کنم. بهتر لز او مدیریت میکنم. بهتر از او میتوانم بخوانم و بنویسم. همهی اینها را برخلاف میل او، خودم یاد گرفتم. او چه حقی دارد که مثل اسب بارکش با من رفتار کند و نگذارد کارهایی را انجام بدهم که استعدادش را دارم و از او بهتر میتوانم انجام دهم؟ میگوید میخواهد مرا خرد و تحقیر کند؛ برای همین عمدا مرا به انجام سختترین، پستترین و کثیفترین کارها وادار میکند.