بریده کتابهای برتون به روایت برتون علی دائمی 1402/02/01 برتون به روایت برتون تیم برتون 4.0 1 صفحۀ 36 من خیلی نقاشی کشیدن را دوست دارم و آدم در بچگی همین یک کار را در کلاس انجام میدهد. خیلی خوب است. اگر به یک کلاس کودکستان بروید همه یک جور نقاشی میکنند. هیچکس از دیگری بهتر نیست؛ ولی بزرگتر که شدی اتفاقی میافتد. جامعه چیزهایی را از تو بیرون میکشد. یادم هست وقتی به مدرسهٔ هنر میرفتم میبایست نقاشیهایی از زندگی بکشم و این یک تقلای واقعی بود. به جای این که تو را تشویق کنند تا احساسِ خودت را بیان کنی و مثل دورانِ کودکی همان چیزی را که دوست داری بکشی، با قوانین جامعه شروع میکنند. میگویند: «نه نه، نمیتونی اینطوری نقاشی کنی! باید اینطوری بکشی!» و یادم هست که یک روز حسابی ناراحت شده بودم چون عاشق نقاشی هستم ولی واقعاً خیلی خوب بلد نیستم... 0 11 علی دائمی 1402/02/08 برتون به روایت برتون تیم برتون 4.0 1 صفحۀ 116 منفیترین چیز از نظر خود من کار روی موضوعی بود که حرف و حدیث زیادی متوجه آن باشد؛ چون خودم از آن آدمهایی هستم که وقتی از یک چیزی زیادی حرف زده شود از آن زده میشوم و فکر میکنم درصدی از مردم مثل من فکر میکنند. خودم به عنوان مخاطب ممکن بود بروم و بگویم «خفقون بگیرین دیگه! خسته شدم بس که از این فیلم حرف زدین. من که دیگه نمیرم این فیلمو ببینم؛ چون زیادی ازش حرف زدین» 2 22 علی دائمی 1402/02/01 برتون به روایت برتون تیم برتون 4.0 1 صفحۀ 69 کار سختی بود: یک هفته با سه تا دوربین. فشار کار زیاد بود و فهمیدم که من کارگردان-مزدور خوبی نیستم. این را همان اول فهمیدم. برای همین همیشه خیلی محکم میگویم: «ببینید آقایون، اگر قراره بدید من این فیلم رو بسازم، اجازه بدید خودم بسازمش و سعی میکنم بهترین کاری رو که از دستم برمیآد، انجام بدم و اگر بخواید مثل یه کارگردان-مزدور با من رفتار کنید کمکی نمیکنه؛ چون باعث میشه یه کارِ واقعاً آشغال تحویلتون بدم و ما همچین چیزی نمیخوایم!» 0 14
بریده کتابهای برتون به روایت برتون علی دائمی 1402/02/01 برتون به روایت برتون تیم برتون 4.0 1 صفحۀ 36 من خیلی نقاشی کشیدن را دوست دارم و آدم در بچگی همین یک کار را در کلاس انجام میدهد. خیلی خوب است. اگر به یک کلاس کودکستان بروید همه یک جور نقاشی میکنند. هیچکس از دیگری بهتر نیست؛ ولی بزرگتر که شدی اتفاقی میافتد. جامعه چیزهایی را از تو بیرون میکشد. یادم هست وقتی به مدرسهٔ هنر میرفتم میبایست نقاشیهایی از زندگی بکشم و این یک تقلای واقعی بود. به جای این که تو را تشویق کنند تا احساسِ خودت را بیان کنی و مثل دورانِ کودکی همان چیزی را که دوست داری بکشی، با قوانین جامعه شروع میکنند. میگویند: «نه نه، نمیتونی اینطوری نقاشی کنی! باید اینطوری بکشی!» و یادم هست که یک روز حسابی ناراحت شده بودم چون عاشق نقاشی هستم ولی واقعاً خیلی خوب بلد نیستم... 0 11 علی دائمی 1402/02/08 برتون به روایت برتون تیم برتون 4.0 1 صفحۀ 116 منفیترین چیز از نظر خود من کار روی موضوعی بود که حرف و حدیث زیادی متوجه آن باشد؛ چون خودم از آن آدمهایی هستم که وقتی از یک چیزی زیادی حرف زده شود از آن زده میشوم و فکر میکنم درصدی از مردم مثل من فکر میکنند. خودم به عنوان مخاطب ممکن بود بروم و بگویم «خفقون بگیرین دیگه! خسته شدم بس که از این فیلم حرف زدین. من که دیگه نمیرم این فیلمو ببینم؛ چون زیادی ازش حرف زدین» 2 22 علی دائمی 1402/02/01 برتون به روایت برتون تیم برتون 4.0 1 صفحۀ 69 کار سختی بود: یک هفته با سه تا دوربین. فشار کار زیاد بود و فهمیدم که من کارگردان-مزدور خوبی نیستم. این را همان اول فهمیدم. برای همین همیشه خیلی محکم میگویم: «ببینید آقایون، اگر قراره بدید من این فیلم رو بسازم، اجازه بدید خودم بسازمش و سعی میکنم بهترین کاری رو که از دستم برمیآد، انجام بدم و اگر بخواید مثل یه کارگردان-مزدور با من رفتار کنید کمکی نمیکنه؛ چون باعث میشه یه کارِ واقعاً آشغال تحویلتون بدم و ما همچین چیزی نمیخوایم!» 0 14