بریدۀ کتاب

بریدۀ کتاب

صفحۀ 36

من خیلی نقاشی کشیدن را دوست دارم و آدم در بچگی همین یک کار را در کلاس انجام می‌دهد. خیلی خوب است. اگر به یک کلاس کودکستان بروید همه یک جور نقاشی می‌کنند. هیچ‌کس از دیگری بهتر نیست؛ ولی بزرگتر که شدی اتفاقی می‌افتد. جامعه چیزهایی را از تو بیرون می‌کشد. یادم هست وقتی به مدرسهٔ هنر می‌رفتم می‌بایست نقاشی‌هایی از زندگی بکشم و این یک تقلای واقعی بود. به جای این که تو را تشویق کنند تا احساسِ خودت را بیان کنی و مثل دورانِ کودکی همان چیزی را که دوست داری بکشی، با قوانین جامعه شروع می‌کنند. می‌گویند: «نه نه، نمی‌تونی این‌طوری نقاشی کنی! باید این‌طوری بکشی!» و یادم هست که یک روز حسابی ناراحت شده بودم چون عاشق نقاشی هستم ولی واقعاً خیلی خوب بلد نیستم...

من خیلی نقاشی کشیدن را دوست دارم و آدم در بچگی همین یک کار را در کلاس انجام می‌دهد. خیلی خوب است. اگر به یک کلاس کودکستان بروید همه یک جور نقاشی می‌کنند. هیچ‌کس از دیگری بهتر نیست؛ ولی بزرگتر که شدی اتفاقی می‌افتد. جامعه چیزهایی را از تو بیرون می‌کشد. یادم هست وقتی به مدرسهٔ هنر می‌رفتم می‌بایست نقاشی‌هایی از زندگی بکشم و این یک تقلای واقعی بود. به جای این که تو را تشویق کنند تا احساسِ خودت را بیان کنی و مثل دورانِ کودکی همان چیزی را که دوست داری بکشی، با قوانین جامعه شروع می‌کنند. می‌گویند: «نه نه، نمی‌تونی این‌طوری نقاشی کنی! باید این‌طوری بکشی!» و یادم هست که یک روز حسابی ناراحت شده بودم چون عاشق نقاشی هستم ولی واقعاً خیلی خوب بلد نیستم...

11

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.