بریده کتابهای ایرانیان دوران باستان تا دوره ی معاصرروشنا1402/06/04ایرانیان دوران باستان تا دوره ی معاصرمحمدعلی کاتوزیان3.72صفحۀ 67تقریباً همهی اطلاعات موجود دربارهی مزدک و جنبش از نوشتههای دشمنان آیین او گرفته شده است. بنابر این منابع، آیین مزدک خواهان مالکیت مشترک مال و زن و کاهش مالیات مردم عادی بود، که در آن زمان تقریباً تمام مالیات از آنان گرفته میشد. کمونیسم داشتیم، وقتی کمونیسم مُد نبود 😏😂08روشنا1402/05/30ایرانیان دوران باستان تا دوره ی معاصرمحمدعلی کاتوزیان3.72صفحۀ 18برای ساده کردن این موضوع پیچیده میتوان گفت از زمان انقلاب مشروطه در سال 1285 هجری خورشیدی، هرگاه حکومت خود را مترادف اسلام و سنت نشان میداد، جامعه از تصوری بازسازی شده از ایران پیش از اسلام جانبداری میکرد؛ و هرگاه حکومت هویت ایرانی به خود میداد، جامعه به اسلام و سنتهای شیعه چشم میدوخت. بنابراین، هویتی که ایرانیان در هر مقطع از زمان به خود میگرفتند عمدتاً محصول درگیری آنان با حکومت موجود در آن مقطع بود و نباید آن را هویتی فرهنگی دانست که همه، صرف نظر از ملاحظات کوتاهمدت سیاسی، در آن سهیم بودهاند. از دید جامعهشناسی و تاریخ -و حتی روانشناسی- یک ایرانی، حتی اگر بیدین باشد، محصول قرنها تجربهی اجتماعی و فرهنگی اسلامی است؛ به همین ترتیب، یک ایرانی نمیتواند خود را از ایران باستان جدا کند، زیرا ایران باستان زمینهی تاریخی ایران اسلامی بوده و بر آن تاثیر فرهنگی بزرگی گذاشته است.23روشنا1402/06/24ایرانیان دوران باستان تا دوره ی معاصرمحمدعلی کاتوزیان3.72صفحۀ 190ایهاالناس! هیچچیز مملکت شما را آباد نمیکند، مگر متابعت قانون، مگر ملاحظهی قانون، مگر حفظ قانون، مگر احترام به قانون، مگر اجرای قانون، و باز هم قانون، و ایضاً قانون. سید جمالالدین اصفهانی011روشنا1402/11/21ایرانیان دوران باستان تا دوره ی معاصرمحمدعلی کاتوزیان3.72صفحۀ 255گمان میکنم بعضی از شما خواهند گفت ملت متمدن آن است که راهآهن و کارخانه و لشکر و سپاه و تانک و هواپیما و از این قبیل چیزها دارد و ملت وحشی ملتی است که این چیزها را ندارد. یا خواهند گفت ملت متمدن آن است که شهرهایش چنین و چنان باشد. خیابانهایش وسیع و آسفالته و خانههایش چند اشکوبه باشد. و قس علی هذا. البته ملل متمدن این چیزها را دارند. اما من به شما میگویم که این چیزها فرع تمدناند، اصل نیستند. اصل تمدن این است که ملت تربیت داشته باشد و بهترین علامت تربیت این است که قانون را رعایت کند. محمدعلی فروغی116روشنا1402/12/14ایرانیان دوران باستان تا دوره ی معاصرمحمدعلی کاتوزیان3.72صفحۀ 328Apart from the liberals no one was interested in sazesh (compromise), the dirty word of Iranian politics. ترجمه: به جز لیبرالها، هیچ گروهی به سازش علاقهمند نبود، کلمه منفور سیاستِ ایرانی. [توصیف فضای بعد از انقلاب]02روشنا1402/06/06ایرانیان دوران باستان تا دوره ی معاصرمحمدعلی کاتوزیان3.72صفحۀ 86به این ترتیب، بنیانگذاران دستور زبان [عربی] سیبویه و پس از او الفارسی و الزجاج بودند. همهی آنان ایرانیتبار بودند... آنان دستور زبان [عربی] را اختراع کردند... افزون بر این، همه میدانند که همهی فقهای بزرگ ایرانی بودند... تنها ایرانیان به کار حفظ دانش و نوشتن کتابهای منسجم علمی میپرداختند. و این نشاندهندهی حقیقت حدیث نبوی است که «اگر دانش در بالاترین نقاط آسمان آویخته باشد، ایرانیان به آن دست خواهند یافت»... علوم فکری نیز در اختیار ایرانیان بودند و اعراب به آنها نمیپرداختند... در همهی فنون نیز وضع این چنین بود. ابن خلدون در کتاب مقدمه010روشنا1402/05/31ایرانیان دوران باستان تا دوره ی معاصرمحمدعلی کاتوزیان3.72صفحۀ 22این شخصگرایی دو رویه دارد. یکی اینکه ایرانیانی که با یکدیگر پیوند خانوادگی یا دوستی ندارند از یکدیگر جدا هستند: احساس انسجام اجتماعی و مراعات افراد ناشناس در میان ایرانیان به طور کلی چندان قوی نیست. از این روست که فعالیت جمعی، مانند سیاست حزبی، نهادهای اجتماعی داوطلبانه و مانند آن در ایران ریشههای قوی ندواندهاند. و به همین دلیل است که ایرانیان غالباً در ورزشهای فردی مانند کشتی و وزنهبرداری موفقتر بودهاند تا در فوتبال و بسکتبال. استثنا از این قاعده به ندرت، در شرایطی مانند انقلاب، پیش میآید و به ایرانیان فرصت میدهد که عاشقانه با افراد کاملاً بیگانه متحد شوند تا هدف مشترک سرنگون کردن حکومت را، که معتقدند سعادت را به دنبال خواهد داشت، دنبال کنند. در چنین شرایطی، ایرانیان مانند خانوادهای بزرگ رفتار میکنند.01روشنا1402/05/31ایرانیان دوران باستان تا دوره ی معاصرمحمدعلی کاتوزیان3.72صفحۀ 23به گفتهی شاعر برجستهی معاصر، مهدی اخوان ثالث، «زندگیمان شعر و افسانه». اگرچه زندگی ایرانی عناصر دیگری نیز دارد، شعر، اسطوره و افسانه، عرفان و دین بخش بزرگی از زندگی روزمره را تشکیل میدهند. احساس در میان ایرانیان و در شکل دادن به آرای آنان، جایگاهی والاتر از عقل دارد. برای یک ایرانی، احتمال پذیرفتن نکتهای که با داستان، شعر یا استدلالی فوقالعاده و ماورای منطق توجیه شده باشد بیشتر است، تا پذیرفتن استدلالی صرفاً منطقی یا شواهد عینی.026روشنا1402/05/30ایرانیان دوران باستان تا دوره ی معاصرمحمدعلی کاتوزیان3.72صفحۀ 13ایرانیان تقریباً همیشه در آرزو و امید تغییر -هرچه تندتر بهتر- به سر میبردند اما تقریباً همیشه با دیدن تغییر سرخورده میشدند، دست کم تا حدی به این دلیل که تغییر را مطابق میل خود نمیدیدند. ترکیب دیدگاهی بسیار آرمانگرایانه دربارهی زندگی عمومی و روشی بسیار عملگرایانه در زندگی خصوصی یکی از ویژگیهای ایرانیان است که بعید است در میان بسیاری از ملتهای دیگر یافت شود.11روشنا1402/06/04ایرانیان دوران باستان تا دوره ی معاصرمحمدعلی کاتوزیان3.72صفحۀ 71تاریخ ایران آکنده از ماجراهای خرد و کلان است، و کمتر قرنی از آن بدون دست کم یک تلاطم عظیم که کشور را از بالا تا پایین لرزانده باشد سپری شده است. اما بزرگترین این رویدادها را-حتی در مقایسه با تاریخ خود ایران-پیروزی اسکندر بر امپراتوری هخامنشی، پیروزی اعراب بر امپراتوری ساسانی، و هجوم و پیروزیهای مغولان در قرن سیزدهم میلادی تشکیل میدهند؛ رویدادهایی که همه برای تاریخ و فرهنگ کشور پیامدهایی ژرف داشتند.06روشنا1402/05/30ایرانیان دوران باستان تا دوره ی معاصرمحمدعلی کاتوزیان3.72صفحۀ 10ایرانیان دقیقاً به این دلیل با حکمرانان خود مخالفت میکردند که جان و مالشان در اختیار آنان بود. اما تقریباً همیشه از حکمرانی که در میانهی آشوب ظاهر میشد و نظم را برقرار میکرد استقبال میکردند، اگرچه پس از برقراری نظم، جامعه به عادت پیشین خود باز میگشت و حکومت را با بدبینی تلقی میکرد، حتی اگر این بدبینی تنها به بدگویی، شایعهپراکنی، افسانهسازی یا مسخره کردن حکومت محدود میشد. هر زمان حکومت با مشکلی روبهرو میشد مردم سر به شورش برمیداشتند. در سراسر تاریخ ایران، به جز چند مورد استثنائی، تضادی بنیادین میان حکومت و جامعه وجود داشت. گرایش حکومت به قدرت مطلق و استبدادی، و گرایش جامعه به سوی شورش و آشوب (یا هرج و مرج، فتنه، و مانند آن) بود.03روشنا1402/06/03ایرانیان دوران باستان تا دوره ی معاصرمحمدعلی کاتوزیان3.72صفحۀ 48زرتشت... نخستین کسی بود که اعتقاد به بازخواست فردی، بهشت و دوزخ، رستاخیز جسمی، روز بازخواست، و زندگانی ابدی روح و جسم واحد را آموزش داد. مری بویس015روشنا1402/08/24ایرانیان دوران باستان تا دوره ی معاصرمحمدعلی کاتوزیان3.72صفحۀ 206با وجود این، اگر بازگشت مشروطه، نظامی نسبتاً مسالمتآمیز و منسجم به بار آورده بود که به تحول تدریجی سیاست، جامعه و اقتصاد منجر میشد، تنها مرتجعان سرسخت هنوز آرزوی بازگشت رژیم گذشته را در سر میپروراندند. در عمل، از میان رفتن آرمانهای توسعه سیاسی، باعث شد که حکومت خشن به هرج و مرج دائم ترجیح داده شود، تغییر عقیدهای که در سراسر تاریخ ایران در شرایط مشابه رخ داده است.02روشنا1402/12/04ایرانیان دوران باستان تا دوره ی معاصرمحمدعلی کاتوزیان3.72صفحۀ 318در دههی ۱۳۵۰ دشمنی [دولت و ملت] چنان ابعادی پیدا کرده بود که جامعه حاضر نبود هیچیک از خدمات دولت را اذعان کند. برعکس، جامعه حتی هریک از دستاوردهای حکومت را هم شکستی تازه میخواند. به این ترتیب حکومت ذاتاً فاقد توانایی انجام هر خدمتی به جامعه تلقی میشد. رفاه فزاینده، مصرف بیشتر، فرصت اشتغال و رشد سریع آموزش که تقریباً به طور کامل ناشی از اقدامات مستقیم و غیر مستقیم دولت بودند نه تنها حق مسلم مردم تلقی میشدند، بلکه ناچیز به حساب میآمدند و ابزاری توصیف میشدند که دولت آگاهانه برای پر کردن جیب افرادی معدود و گسترش فساد به وجود آورده است.010روشنا1402/06/01ایرانیان دوران باستان تا دوره ی معاصرمحمدعلی کاتوزیان3.72صفحۀ 42جنگ داریوش با آتن پس از غلبهی او بر ایونیا و تصرف برخی از جزایر دریای اژه و سرکوب شورش در چند شهر یونانی آسیای صغیر، با پشتیبانی آتن، ادامه یافت. جنگ نهایی در سال ۴۹۰ ق.م در ماراتون رخ داد و به شکست ایرانیان انجامید. این شکست از دید امپراتوری ایران چیزی پیش از یک ناکامی نسبتاً کوچک نبود، اما از دید اروپا رویدادی تاریخی بود.06روشنا1402/05/31ایرانیان دوران باستان تا دوره ی معاصرمحمدعلی کاتوزیان3.72صفحۀ 23شخصگرایی عمیق را باید در هر تحلیل واقعگرایانهی جامعهی ایرانی در نظر گرفت، زیرا این ویژگی دو احساس فوقالعاده نیرومند را در فرد به وجود میآورد و در رفتار او منعکس میکند: یکی احساس امنیت و محافظت در محیط آشنای طایفه و خانواده، و دیگری احساس ناامنی و آسیبپذیری بیرون آن محیط، در میان بیگانگان و جامعهی بزرگتر.04روشنا1402/06/21ایرانیان دوران باستان تا دوره ی معاصرمحمدعلی کاتوزیان3.72صفحۀ 165رابطهی روحانیان با مردم دوجانبه بود و شهرنشینان، به ویژه بازرگانان و جامعهی بازار، برای روحانیان پایگاهی اجتماعی فراهم میآوردند، مالیاتهای دینی خود را به آنان میپرداختند و هرگاه روحانیان با حکومت رو به رو میشدند از آنان پشتیبانی میکردند. آنچه در وضعیت روحانیان ایران قرن سیزدهم هجری/نوزدهم میلادی تازگی داشت درجه و میزان قدرت مستقلی بود که هرگز پیش از آن تجربه نکرده بودند.05روشنا1402/06/03ایرانیان دوران باستان تا دوره ی معاصرمحمدعلی کاتوزیان3.72صفحۀ 60در سراسر قلمرو ساسانیان آتشکده ساخته شد و زرتشتیان نماز و سرودهای مقدس خود را در برابر آتش جاودان میخواندند. برخی از امامزادههایی که تقریباً در هر روستای ایرانی وجود دارند ممکن است در اصل آتشکدههایی بودهاند که برای پرستش میترا، آناهیتا "خدای آب" و دیگر ایزدان زرتشتی برپا شده بودند.27روشنا1402/06/15ایرانیان دوران باستان تا دوره ی معاصرمحمدعلی کاتوزیان3.72صفحۀ 141شاه عباس جزیرهی هرمز را که پرتغالیان با توافق ناخرسندانه شاه اسماعیل در سال ۹۲۱ ه.ق اشغال کرده بودند در سال ۱۰۳۱ ه.ق با کمک ناوگان انگلیس از آنان پس گرفت. در این فرایند استحکامات پرتغالیان در خاک ایران، نزدیک تنگهی هرمز، نیز از دست آنان بیرون آمد و نخست گامرون و سپس بندرعباس نام گرفت و به مهمترین بندر ایران در خلیج فارس تبدیل شد.020روشنا1402/05/30ایرانیان دوران باستان تا دوره ی معاصرمحمدعلی کاتوزیان3.72صفحۀ 16این موقعیت جغرافیایی ویژه پدیدهای را به وجود آورد که میتوان آن را "اثر چهارراه" نامید که هم از ثبات کشور کاسته و هم بر غنای آن افزوده؛ در مردم آن هم احساس مهماننوازی و مهربانی به افراد خارجی و هم حساسیت نسبت به خارجیان به طور کلی به وجود آورده؛ هم ایرانیان را به فراگرفتن روشها، عادتها، فنون و راه و رسم خارجیان ترغیب کرده؛ و هم ترس از مقاصد خارجیان را در آنان پرورش داده، اگرچه بیگانهستیزی و ترس از توطئهی بیگانگان دست کم تا حدی محصول جکومت استبدادی و بیگانگی سنتی جامعه از حکومت بوده است.01
بریده کتابهای ایرانیان دوران باستان تا دوره ی معاصرروشنا1402/06/04ایرانیان دوران باستان تا دوره ی معاصرمحمدعلی کاتوزیان3.72صفحۀ 67تقریباً همهی اطلاعات موجود دربارهی مزدک و جنبش از نوشتههای دشمنان آیین او گرفته شده است. بنابر این منابع، آیین مزدک خواهان مالکیت مشترک مال و زن و کاهش مالیات مردم عادی بود، که در آن زمان تقریباً تمام مالیات از آنان گرفته میشد. کمونیسم داشتیم، وقتی کمونیسم مُد نبود 😏😂08روشنا1402/05/30ایرانیان دوران باستان تا دوره ی معاصرمحمدعلی کاتوزیان3.72صفحۀ 18برای ساده کردن این موضوع پیچیده میتوان گفت از زمان انقلاب مشروطه در سال 1285 هجری خورشیدی، هرگاه حکومت خود را مترادف اسلام و سنت نشان میداد، جامعه از تصوری بازسازی شده از ایران پیش از اسلام جانبداری میکرد؛ و هرگاه حکومت هویت ایرانی به خود میداد، جامعه به اسلام و سنتهای شیعه چشم میدوخت. بنابراین، هویتی که ایرانیان در هر مقطع از زمان به خود میگرفتند عمدتاً محصول درگیری آنان با حکومت موجود در آن مقطع بود و نباید آن را هویتی فرهنگی دانست که همه، صرف نظر از ملاحظات کوتاهمدت سیاسی، در آن سهیم بودهاند. از دید جامعهشناسی و تاریخ -و حتی روانشناسی- یک ایرانی، حتی اگر بیدین باشد، محصول قرنها تجربهی اجتماعی و فرهنگی اسلامی است؛ به همین ترتیب، یک ایرانی نمیتواند خود را از ایران باستان جدا کند، زیرا ایران باستان زمینهی تاریخی ایران اسلامی بوده و بر آن تاثیر فرهنگی بزرگی گذاشته است.23روشنا1402/06/24ایرانیان دوران باستان تا دوره ی معاصرمحمدعلی کاتوزیان3.72صفحۀ 190ایهاالناس! هیچچیز مملکت شما را آباد نمیکند، مگر متابعت قانون، مگر ملاحظهی قانون، مگر حفظ قانون، مگر احترام به قانون، مگر اجرای قانون، و باز هم قانون، و ایضاً قانون. سید جمالالدین اصفهانی011روشنا1402/11/21ایرانیان دوران باستان تا دوره ی معاصرمحمدعلی کاتوزیان3.72صفحۀ 255گمان میکنم بعضی از شما خواهند گفت ملت متمدن آن است که راهآهن و کارخانه و لشکر و سپاه و تانک و هواپیما و از این قبیل چیزها دارد و ملت وحشی ملتی است که این چیزها را ندارد. یا خواهند گفت ملت متمدن آن است که شهرهایش چنین و چنان باشد. خیابانهایش وسیع و آسفالته و خانههایش چند اشکوبه باشد. و قس علی هذا. البته ملل متمدن این چیزها را دارند. اما من به شما میگویم که این چیزها فرع تمدناند، اصل نیستند. اصل تمدن این است که ملت تربیت داشته باشد و بهترین علامت تربیت این است که قانون را رعایت کند. محمدعلی فروغی116روشنا1402/12/14ایرانیان دوران باستان تا دوره ی معاصرمحمدعلی کاتوزیان3.72صفحۀ 328Apart from the liberals no one was interested in sazesh (compromise), the dirty word of Iranian politics. ترجمه: به جز لیبرالها، هیچ گروهی به سازش علاقهمند نبود، کلمه منفور سیاستِ ایرانی. [توصیف فضای بعد از انقلاب]02روشنا1402/06/06ایرانیان دوران باستان تا دوره ی معاصرمحمدعلی کاتوزیان3.72صفحۀ 86به این ترتیب، بنیانگذاران دستور زبان [عربی] سیبویه و پس از او الفارسی و الزجاج بودند. همهی آنان ایرانیتبار بودند... آنان دستور زبان [عربی] را اختراع کردند... افزون بر این، همه میدانند که همهی فقهای بزرگ ایرانی بودند... تنها ایرانیان به کار حفظ دانش و نوشتن کتابهای منسجم علمی میپرداختند. و این نشاندهندهی حقیقت حدیث نبوی است که «اگر دانش در بالاترین نقاط آسمان آویخته باشد، ایرانیان به آن دست خواهند یافت»... علوم فکری نیز در اختیار ایرانیان بودند و اعراب به آنها نمیپرداختند... در همهی فنون نیز وضع این چنین بود. ابن خلدون در کتاب مقدمه010روشنا1402/05/31ایرانیان دوران باستان تا دوره ی معاصرمحمدعلی کاتوزیان3.72صفحۀ 22این شخصگرایی دو رویه دارد. یکی اینکه ایرانیانی که با یکدیگر پیوند خانوادگی یا دوستی ندارند از یکدیگر جدا هستند: احساس انسجام اجتماعی و مراعات افراد ناشناس در میان ایرانیان به طور کلی چندان قوی نیست. از این روست که فعالیت جمعی، مانند سیاست حزبی، نهادهای اجتماعی داوطلبانه و مانند آن در ایران ریشههای قوی ندواندهاند. و به همین دلیل است که ایرانیان غالباً در ورزشهای فردی مانند کشتی و وزنهبرداری موفقتر بودهاند تا در فوتبال و بسکتبال. استثنا از این قاعده به ندرت، در شرایطی مانند انقلاب، پیش میآید و به ایرانیان فرصت میدهد که عاشقانه با افراد کاملاً بیگانه متحد شوند تا هدف مشترک سرنگون کردن حکومت را، که معتقدند سعادت را به دنبال خواهد داشت، دنبال کنند. در چنین شرایطی، ایرانیان مانند خانوادهای بزرگ رفتار میکنند.01روشنا1402/05/31ایرانیان دوران باستان تا دوره ی معاصرمحمدعلی کاتوزیان3.72صفحۀ 23به گفتهی شاعر برجستهی معاصر، مهدی اخوان ثالث، «زندگیمان شعر و افسانه». اگرچه زندگی ایرانی عناصر دیگری نیز دارد، شعر، اسطوره و افسانه، عرفان و دین بخش بزرگی از زندگی روزمره را تشکیل میدهند. احساس در میان ایرانیان و در شکل دادن به آرای آنان، جایگاهی والاتر از عقل دارد. برای یک ایرانی، احتمال پذیرفتن نکتهای که با داستان، شعر یا استدلالی فوقالعاده و ماورای منطق توجیه شده باشد بیشتر است، تا پذیرفتن استدلالی صرفاً منطقی یا شواهد عینی.026روشنا1402/05/30ایرانیان دوران باستان تا دوره ی معاصرمحمدعلی کاتوزیان3.72صفحۀ 13ایرانیان تقریباً همیشه در آرزو و امید تغییر -هرچه تندتر بهتر- به سر میبردند اما تقریباً همیشه با دیدن تغییر سرخورده میشدند، دست کم تا حدی به این دلیل که تغییر را مطابق میل خود نمیدیدند. ترکیب دیدگاهی بسیار آرمانگرایانه دربارهی زندگی عمومی و روشی بسیار عملگرایانه در زندگی خصوصی یکی از ویژگیهای ایرانیان است که بعید است در میان بسیاری از ملتهای دیگر یافت شود.11روشنا1402/06/04ایرانیان دوران باستان تا دوره ی معاصرمحمدعلی کاتوزیان3.72صفحۀ 71تاریخ ایران آکنده از ماجراهای خرد و کلان است، و کمتر قرنی از آن بدون دست کم یک تلاطم عظیم که کشور را از بالا تا پایین لرزانده باشد سپری شده است. اما بزرگترین این رویدادها را-حتی در مقایسه با تاریخ خود ایران-پیروزی اسکندر بر امپراتوری هخامنشی، پیروزی اعراب بر امپراتوری ساسانی، و هجوم و پیروزیهای مغولان در قرن سیزدهم میلادی تشکیل میدهند؛ رویدادهایی که همه برای تاریخ و فرهنگ کشور پیامدهایی ژرف داشتند.06روشنا1402/05/30ایرانیان دوران باستان تا دوره ی معاصرمحمدعلی کاتوزیان3.72صفحۀ 10ایرانیان دقیقاً به این دلیل با حکمرانان خود مخالفت میکردند که جان و مالشان در اختیار آنان بود. اما تقریباً همیشه از حکمرانی که در میانهی آشوب ظاهر میشد و نظم را برقرار میکرد استقبال میکردند، اگرچه پس از برقراری نظم، جامعه به عادت پیشین خود باز میگشت و حکومت را با بدبینی تلقی میکرد، حتی اگر این بدبینی تنها به بدگویی، شایعهپراکنی، افسانهسازی یا مسخره کردن حکومت محدود میشد. هر زمان حکومت با مشکلی روبهرو میشد مردم سر به شورش برمیداشتند. در سراسر تاریخ ایران، به جز چند مورد استثنائی، تضادی بنیادین میان حکومت و جامعه وجود داشت. گرایش حکومت به قدرت مطلق و استبدادی، و گرایش جامعه به سوی شورش و آشوب (یا هرج و مرج، فتنه، و مانند آن) بود.03روشنا1402/06/03ایرانیان دوران باستان تا دوره ی معاصرمحمدعلی کاتوزیان3.72صفحۀ 48زرتشت... نخستین کسی بود که اعتقاد به بازخواست فردی، بهشت و دوزخ، رستاخیز جسمی، روز بازخواست، و زندگانی ابدی روح و جسم واحد را آموزش داد. مری بویس015روشنا1402/08/24ایرانیان دوران باستان تا دوره ی معاصرمحمدعلی کاتوزیان3.72صفحۀ 206با وجود این، اگر بازگشت مشروطه، نظامی نسبتاً مسالمتآمیز و منسجم به بار آورده بود که به تحول تدریجی سیاست، جامعه و اقتصاد منجر میشد، تنها مرتجعان سرسخت هنوز آرزوی بازگشت رژیم گذشته را در سر میپروراندند. در عمل، از میان رفتن آرمانهای توسعه سیاسی، باعث شد که حکومت خشن به هرج و مرج دائم ترجیح داده شود، تغییر عقیدهای که در سراسر تاریخ ایران در شرایط مشابه رخ داده است.02روشنا1402/12/04ایرانیان دوران باستان تا دوره ی معاصرمحمدعلی کاتوزیان3.72صفحۀ 318در دههی ۱۳۵۰ دشمنی [دولت و ملت] چنان ابعادی پیدا کرده بود که جامعه حاضر نبود هیچیک از خدمات دولت را اذعان کند. برعکس، جامعه حتی هریک از دستاوردهای حکومت را هم شکستی تازه میخواند. به این ترتیب حکومت ذاتاً فاقد توانایی انجام هر خدمتی به جامعه تلقی میشد. رفاه فزاینده، مصرف بیشتر، فرصت اشتغال و رشد سریع آموزش که تقریباً به طور کامل ناشی از اقدامات مستقیم و غیر مستقیم دولت بودند نه تنها حق مسلم مردم تلقی میشدند، بلکه ناچیز به حساب میآمدند و ابزاری توصیف میشدند که دولت آگاهانه برای پر کردن جیب افرادی معدود و گسترش فساد به وجود آورده است.010روشنا1402/06/01ایرانیان دوران باستان تا دوره ی معاصرمحمدعلی کاتوزیان3.72صفحۀ 42جنگ داریوش با آتن پس از غلبهی او بر ایونیا و تصرف برخی از جزایر دریای اژه و سرکوب شورش در چند شهر یونانی آسیای صغیر، با پشتیبانی آتن، ادامه یافت. جنگ نهایی در سال ۴۹۰ ق.م در ماراتون رخ داد و به شکست ایرانیان انجامید. این شکست از دید امپراتوری ایران چیزی پیش از یک ناکامی نسبتاً کوچک نبود، اما از دید اروپا رویدادی تاریخی بود.06روشنا1402/05/31ایرانیان دوران باستان تا دوره ی معاصرمحمدعلی کاتوزیان3.72صفحۀ 23شخصگرایی عمیق را باید در هر تحلیل واقعگرایانهی جامعهی ایرانی در نظر گرفت، زیرا این ویژگی دو احساس فوقالعاده نیرومند را در فرد به وجود میآورد و در رفتار او منعکس میکند: یکی احساس امنیت و محافظت در محیط آشنای طایفه و خانواده، و دیگری احساس ناامنی و آسیبپذیری بیرون آن محیط، در میان بیگانگان و جامعهی بزرگتر.04روشنا1402/06/21ایرانیان دوران باستان تا دوره ی معاصرمحمدعلی کاتوزیان3.72صفحۀ 165رابطهی روحانیان با مردم دوجانبه بود و شهرنشینان، به ویژه بازرگانان و جامعهی بازار، برای روحانیان پایگاهی اجتماعی فراهم میآوردند، مالیاتهای دینی خود را به آنان میپرداختند و هرگاه روحانیان با حکومت رو به رو میشدند از آنان پشتیبانی میکردند. آنچه در وضعیت روحانیان ایران قرن سیزدهم هجری/نوزدهم میلادی تازگی داشت درجه و میزان قدرت مستقلی بود که هرگز پیش از آن تجربه نکرده بودند.05روشنا1402/06/03ایرانیان دوران باستان تا دوره ی معاصرمحمدعلی کاتوزیان3.72صفحۀ 60در سراسر قلمرو ساسانیان آتشکده ساخته شد و زرتشتیان نماز و سرودهای مقدس خود را در برابر آتش جاودان میخواندند. برخی از امامزادههایی که تقریباً در هر روستای ایرانی وجود دارند ممکن است در اصل آتشکدههایی بودهاند که برای پرستش میترا، آناهیتا "خدای آب" و دیگر ایزدان زرتشتی برپا شده بودند.27روشنا1402/06/15ایرانیان دوران باستان تا دوره ی معاصرمحمدعلی کاتوزیان3.72صفحۀ 141شاه عباس جزیرهی هرمز را که پرتغالیان با توافق ناخرسندانه شاه اسماعیل در سال ۹۲۱ ه.ق اشغال کرده بودند در سال ۱۰۳۱ ه.ق با کمک ناوگان انگلیس از آنان پس گرفت. در این فرایند استحکامات پرتغالیان در خاک ایران، نزدیک تنگهی هرمز، نیز از دست آنان بیرون آمد و نخست گامرون و سپس بندرعباس نام گرفت و به مهمترین بندر ایران در خلیج فارس تبدیل شد.020روشنا1402/05/30ایرانیان دوران باستان تا دوره ی معاصرمحمدعلی کاتوزیان3.72صفحۀ 16این موقعیت جغرافیایی ویژه پدیدهای را به وجود آورد که میتوان آن را "اثر چهارراه" نامید که هم از ثبات کشور کاسته و هم بر غنای آن افزوده؛ در مردم آن هم احساس مهماننوازی و مهربانی به افراد خارجی و هم حساسیت نسبت به خارجیان به طور کلی به وجود آورده؛ هم ایرانیان را به فراگرفتن روشها، عادتها، فنون و راه و رسم خارجیان ترغیب کرده؛ و هم ترس از مقاصد خارجیان را در آنان پرورش داده، اگرچه بیگانهستیزی و ترس از توطئهی بیگانگان دست کم تا حدی محصول جکومت استبدادی و بیگانگی سنتی جامعه از حکومت بوده است.01