بریدۀ کتاب

روشنا

1402/12/04

بریدۀ کتاب

صفحۀ 318

در دهه‌ی ۱۳۵۰ دشمنی [دولت و ملت] چنان ابعادی پیدا کرده بود که جامعه حاضر نبود هیچ‌یک از خدمات دولت را اذعان کند. برعکس، جامعه حتی هریک از دستاوردهای حکومت را هم شکستی تازه می‌خواند. به این ترتیب حکومت ذاتاً فاقد توانایی انجام هر خدمتی به جامعه تلقی می‌شد. رفاه فزاینده، مصرف بیشتر، فرصت اشتغال و رشد سریع آموزش که تقریباً به طور کامل ناشی از اقدامات مستقیم و غیر مستقیم دولت بودند نه تنها حق مسلم مردم تلقی می‌شدند، بلکه ناچیز به حساب می‌آمدند و ابزاری توصیف می‌شدند که دولت آگاهانه برای پر کردن جیب افرادی معدود و گسترش فساد به وجود آورده است.

در دهه‌ی ۱۳۵۰ دشمنی [دولت و ملت] چنان ابعادی پیدا کرده بود که جامعه حاضر نبود هیچ‌یک از خدمات دولت را اذعان کند. برعکس، جامعه حتی هریک از دستاوردهای حکومت را هم شکستی تازه می‌خواند. به این ترتیب حکومت ذاتاً فاقد توانایی انجام هر خدمتی به جامعه تلقی می‌شد. رفاه فزاینده، مصرف بیشتر، فرصت اشتغال و رشد سریع آموزش که تقریباً به طور کامل ناشی از اقدامات مستقیم و غیر مستقیم دولت بودند نه تنها حق مسلم مردم تلقی می‌شدند، بلکه ناچیز به حساب می‌آمدند و ابزاری توصیف می‌شدند که دولت آگاهانه برای پر کردن جیب افرادی معدود و گسترش فساد به وجود آورده است.

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.