بریدهای از کتاب چهره ی پنهان اثر مارگارت اتوود
1403/11/9
صفحۀ 226
و آنکه او را در وضعی جنون زده و شرمسار ترک گفت همان که آبرویش را برد و نام نیکش را نابود کرد_ هیچ آیا در آن زمان به قلبی که شکافته بود فکر کرد، عهدهایی که شکسته بود درد و رنجی که داده بود؟ و کجا بود طفلی که تولدش بر باد داده بود آرامش مادر را، و اندوهش را به جنونکشیده بود؟..)
و آنکه او را در وضعی جنون زده و شرمسار ترک گفت همان که آبرویش را برد و نام نیکش را نابود کرد_ هیچ آیا در آن زمان به قلبی که شکافته بود فکر کرد، عهدهایی که شکسته بود درد و رنجی که داده بود؟ و کجا بود طفلی که تولدش بر باد داده بود آرامش مادر را، و اندوهش را به جنونکشیده بود؟..)
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.