بریدۀ کتاب

تاریخ کتابخوانی
بریدۀ کتاب

صفحۀ 34

مادرم هربار که مرا مشغول کتاب‌خواندن می‌دید، می‌گفت "برو بیرون و زندگی کن"، گویی فعالیت در سکوت من، با آنچه در نظرش مترادف زندگی کردن بود، در تضاد قرار داشت.

مادرم هربار که مرا مشغول کتاب‌خواندن می‌دید، می‌گفت "برو بیرون و زندگی کن"، گویی فعالیت در سکوت من، با آنچه در نظرش مترادف زندگی کردن بود، در تضاد قرار داشت.

636

47

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.