بریده‌ای از کتاب مردی که خواب است اثر ژرژ پرک

بریدۀ کتاب

صفحۀ 86

تنها تنهایی‌ات مهم است: به هرکاری دست بزنی، هر جایی که بروی، هر آنچه می‌بینی بی‌اهمیت است، هر آنچه می‌کنی بیهوده است، هر آنچه می‌جویی بدلی است. تنها تنهایی است و هر بار دیر یا زود روبه‌روی خودت بازمی‌یابی‌اش، دوستانه یا مصیبت‌بار؛ هر بار روبه‌رویش تنها می‌مانی، بی‌یار و یاور، مبهوت یا هراسان، نومید یا بی‌شکیب. از گفتن دست کشیده‌ای و تنها سکوت به تو پاسخ داده. اما این کلمات، این هزاران، این میلیون‌ها کلمه که در گلویت ایستاده‌اند، کلمات بی‌دنباله، فریادهای خوشی، کلمات عاشقانه، خنده‌های ابلهانه، پس کِی بازشان خواهی یافت؟ حالا در وحشتِ سکوت زندگی می‌کنی. اما آیا تو ساکت‌ترینِ همگان نیستی؟

تنها تنهایی‌ات مهم است: به هرکاری دست بزنی، هر جایی که بروی، هر آنچه می‌بینی بی‌اهمیت است، هر آنچه می‌کنی بیهوده است، هر آنچه می‌جویی بدلی است. تنها تنهایی است و هر بار دیر یا زود روبه‌روی خودت بازمی‌یابی‌اش، دوستانه یا مصیبت‌بار؛ هر بار روبه‌رویش تنها می‌مانی، بی‌یار و یاور، مبهوت یا هراسان، نومید یا بی‌شکیب. از گفتن دست کشیده‌ای و تنها سکوت به تو پاسخ داده. اما این کلمات، این هزاران، این میلیون‌ها کلمه که در گلویت ایستاده‌اند، کلمات بی‌دنباله، فریادهای خوشی، کلمات عاشقانه، خنده‌های ابلهانه، پس کِی بازشان خواهی یافت؟ حالا در وحشتِ سکوت زندگی می‌کنی. اما آیا تو ساکت‌ترینِ همگان نیستی؟

1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.