بریده‌ای از کتاب مردی که خواب است اثر ژرژ پرک

بریدۀ کتاب

صفحۀ 22

تو بیکاره‌ای، خوابگرد، صدف. تعریف‌ها بسته به ساعت‌ها فرق می‌کنند، بسته به روزها، اما معنی کمابیش روشن می‌ماند: حس می‌کنی چندان برای زیستن و عمل کردن و بار آوردن ساخته نشده‌ای؛ فقط می‌خواهی دوام بیاوری، فقط انتظار و فراموشی را می‌خواهی.

تو بیکاره‌ای، خوابگرد، صدف. تعریف‌ها بسته به ساعت‌ها فرق می‌کنند، بسته به روزها، اما معنی کمابیش روشن می‌ماند: حس می‌کنی چندان برای زیستن و عمل کردن و بار آوردن ساخته نشده‌ای؛ فقط می‌خواهی دوام بیاوری، فقط انتظار و فراموشی را می‌خواهی.

1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.