بریده‌ای از کتاب هری پاتر و سنگ جادو اثر جی. کی. رولینگ

بریدۀ کتاب

صفحۀ 58

_هری.... تو جادوگری. سکوت حکم فرما شد. تنها صدایی که به گوش می رسید صدای امواج دریا و زوزه ی باد بود. هری پرسید: گفتی من چی هستم؟ _تو یه جادوگری. اونم یه جادوگر درست و حسابی. بهت بگم، یه بار هم یه ذره دوره دیدی. هرچی نباشه تو بچه ی اون پدر و مادری. دیگه وقتش رسیده نامه رو بخونی.

_هری.... تو جادوگری. سکوت حکم فرما شد. تنها صدایی که به گوش می رسید صدای امواج دریا و زوزه ی باد بود. هری پرسید: گفتی من چی هستم؟ _تو یه جادوگری. اونم یه جادوگر درست و حسابی. بهت بگم، یه بار هم یه ذره دوره دیدی. هرچی نباشه تو بچه ی اون پدر و مادری. دیگه وقتش رسیده نامه رو بخونی.

23

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.